عشق صورتی(روانشناسی وریلکسیشن)والپیپر های بینظیر

خوشبختی وموفقیت از آن شماست آن را به خود ودیگران هدیه دهید..............


سخنان وین دایر

 

• دنیامانند پژواک اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: ”سهم منو بده...“ دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: ”سهم منوبده....“ و تو در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی. اما اگر به دنیا بگویی: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟...“ دنیا هم بتو خواهد گفت: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟...“!!

• هرکس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به کسی بزند، بیشترین زیان را خوداز آن خواهد دید، چرا که هرکس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروایخودش مسؤول است.

• به هر کاری که دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید، زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.

• تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است.

• درستکارترین مردم جهان، بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند، حتا اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند.

• برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را در وجود خود شناسایی و ریشه کن کنید.

• از مهم ترین کارهایی که به عنوان یک آدم بزرگ می توانید انجام دهید اینست که گهگاه به شادمانی دوران کودکی برگردید. 

• درون تو مشتی گوشت قرمز است که دیدنش تو را با خودت مواجه نمی کند. تو لابلایآن گوشتهای قرمز درونت نیستی. آنجا را نگرد. خودت را در آرزوهایت خواهی یافت.

• اگر مختارید که بین حق به جانب بودن و مهربانی یکی را انتخاب کنید، مهربانی را انتخاب کنید.

• دروغ انفجاریست در اعتماد به نفس تو.

 

 

زندگی نامه دکتر وین دایر

نویسنده، روانشناس و سخنران آمریکایی (1940)

`وین والتر دایر` (Wayne Walter Dyer) در دهم می سال ۱۹۴۰ در شهر `دترویت` از توابع ایالت `میشیگان` ایالات متحده به دنیا آمد. 

او بیشتر دوران نوجوانی خود را در پرورشگاه بسر برد و در دوران دبیرستان در `دترویت` به مشاوره می‌پرداخت. وی هم اکنون در دانشگاه `سنت جان` سرگرم کار پژوهش است.

1doost.com

نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 29 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

آیا میدانید که...(ریلکس تراپی)

 

در آينده نزديك آموزش علم Relax جهاني خواهد شد
_ آرامش يعني شستشوي رواني از آلودگي هاي دروني
_ براي گريز از بيماري ها به آرامش رو آوريد
_ آرامش خوراك روح است
_ در وضعيت آرامش ، بدن خود با توليد مواد شيميايي ضايعات و جراحات خود را ترميم خواهد كرد.
_ آرامش موجب درمان روح مي شود و درمان روح موجب بهبودي جسم خواهد شد
_ براي خودسازي بايد به آرامش روحي برسيم
_ كنترل رواني جسم و روح با آرامش
_ بدون كسب آرامش انسان از درون پوسيده و منحل مي شود
_ بعد از رسيدن به آرامش روحي ، درد شيرين و گوارا و تسلي روح مي شود
_ آرامش موجب افزايش قدرت خلاقيت و نوآوري مي شود
_ مادر تمام درمان ها آرامش
_ بدون عشق و ايمان به معشوق ازلي و ابدي آرامش نهايي و واقعي كسب نمي شود
_ عشق برترين آرامش
_ خداوند منبع آرامش
_ آرامش زنجيرها و بندهاي رواني را پاره مي كند
_ زندگي با آرامش شيرين و لذت بخش  مي شود
_ چند دقيقه Relax كاراتر از مصرف داروها و مواد شيميايي است
_ شوخي و مزاح و خنده موجب نشاط و شادابي روح و روان و آرامش مي شود
_ كنترل رواني جسم و روح با كسب آرامش ميسّر مي شود
_ Relax بيماران موجب تسريع در درمان مي شود
_ آرامش كودكان موجب رشد رواني و افزايش بازده مفيد آنها مي شود
_ براي به كارگيري حداكثر بازده مفيد بايد با آرامش بر فشارها و استرس غلبه كرد
_ آرامش والدين موجب نشاط و شادابي كودكان مي شود

.................


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

آنتونی رابینز و داستان موفقیتش

 


آنتونی رابینز Anthony Robbins در سال ۱۹۶۱ در خانواده ای نسبتاً فقیر به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم متوسطه به کارهای گوناگون روی آورد، اما توفیق چندانی نیافت.

 

تونی در سن ۲۲ سالگی در آپارتمان ۴۰ متری محقری، زندگی مجرد فقیرانه ای داشت و به گفته ی خودش، ناچار بود ظرفهای غذای خود را در وان حمام بشوید.

گذشته از گرفتاری های مالی، بر اثر پرخوری و بد خوراکی، بیش از یکصد و بیست کیلوگرم وزن داشت، و به علت چاقی، دچار تنبلی، بی حالی و خواب آلودگی شده بود. اما در عین فقر و فلاکت، رؤیاها و آرزوهای جاه طلبانه ای داشت و در عالم خیال، خود را در قصر زیبایی در ساحل دریا و نزدیک جنگل سرسبزی مجسم می ساخت و برای خود همسری شایسته، اتومبیل گران قیمت و امکاناتی رویایی در نظر می گرفت.

سر انجام مصمم شد که با چاقی خود، مبارزه کند و برای رسیدن به این هدف به مطالعه ی چند کتاب پرداخت، اما مطالب آنها را ضد و نقیص یافت و آنها را دور انداخت. پس از آن، برای کاهش وزن خود، راهی دیگر جست.

به فکر افتاد فردی را که از هر جهت سالم و دارای تناسب اندام باشد، پیدا کند و افکار، اعتقادات، و نحوه  تغذیه او را سرمشق خود قرار دهد. این شیوه، مؤثر واقع شد و توانست در کمتر از دو ماه، بدون استفاده از رژیم غذایی و عمدتاً با شیوه های روانشناسی و کنترل فکر و ذهن، حدود پانزده کیلوگرم از وزن خود را کم کند و با توجه به قامت بلند خود که در حدود دو متر بود، تناسب اندام خود را بدست آورد.

موفقیتی که در زمینه کنترل وزن نصیب او شد، وی را به اندیشه وا داشت که شاید این شیوه را بتوان در هر زمان، هر جا و هر زمینه، در مورد هر کسی بکار گرفت. ابتدا معتقد شد که برای بدست آوردن و حفظ تناسب اندام، در وهله ی اول باید افکار، تصورات، و رفتارهای فردی را که از نظر وزن متناسب است دریابیم. ببینیم آن فرد چه می خورد، چه اندازه ای می خورد و چگونه می خورد. سپس او را سرمشق قرار دهیم و به همان نتیجه برسیم.

پس از آن معتقد شد که ساختمان مغز و اعصاب افراد (بشر)، کم و بیش به هم شبیه است، پس اگر کسی در نقطه ای از دنیا توانسته است کاری بزرگ را به انجام برساند، من هم که دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم می توانم عیناً همان کار را انجام دهم و به همان نتیجه برسم، به شرط آن که از همان راهی که او رفته است بروم و طرز تفکر و رفتارم شبیه او باشد...............

 


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: چهار شنبه 27 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

10سوء تعبير از موفقيت

1- بعضي از مردم به خاطر گذشته‌شان، تحصيلاتشان و... موفق نيستند.
هيچ كس نمي‌تواند موفق باشد مگر بخواهد و سپس براي بدست آوردنش بكوشد.

2- افراد موفق اشتباه نمي‌كنند.
آن‌ها هم مثل ما اشتباه مي‌كنند فقط اشتباهشان را تكرار نمي‌كنند.

3- براي موفق شدن بايد 60 (70، 80، 90 و...) ساعت در هفته كار كرد.
موفقيت به «زياد» انجام دادن كاري ربط ندارد، بلكه بيشتر به «درست» انجام دادن آن ربط دارد.

4- فقط اگر قواعد خاصي را اجرا كنيم موفق مي‌شويم.
چه كسي قواعد را به وجود مي‌آورد؟ موقعيت‌ها متفاوتند. گاهي لازم است از قواعد خاصي پيروي كنيم و گاهي نيز بايد قواعد ساخته خودمان را بكار بنديم.

5- اگر كمك بگيريم، اين ديگر موفقيت نيست.
موفقيت به ندرت در تنهايي رخ مي‌دهد. آن‌هايي را كه به موفق شدن تو كمك مي‌كنند، شناسايي كن. تعدادشان كم نيست.

6- بايد خيلي شانس بياوريم تا موفق شويم.
بله، كمي بايد شانس آورد اما بيشتر به كار سخت، دانش و جديت احتياج است.

7- فقط اگر زياد پول درآوريم موفقيم.
پول يكي از نتايج موفقيت است، اما ضامن آن نيست.

8- بايد همه بدانند كه ما موفق هستيم.
شايد با بدست آوردن پول و شهرت بيشتر، افراد بيشتري از كارتان باخبر شوند. اما، حتي اگر شما تنها كسي باشيد كه از اين موضوع باخبريد، هنوز آدم موفقي هستيد.

9- موفقيت، يك هدف است.
موفقيت بعد از رسيدن به اهداف بدست مي‌آيد. وقتي مي‌گويي «مي‌خواهم آدم موفقي شوم» از شما سوال مي‌كنند: «در چه چيزي؟»

10- به محض اين‌كه موفق شويم، گرفتاري‌ها هم تمام مي‌شوند.
شايد فرد موفقي باشي، اما خدا كه نيستي. پستي و بلندي‌ها در پيش‌اند. از موفقيت امروزت لذت ببر، فردا روز ديگري است.

http://tekiegah2.blogfa.com/

نويسنده: sara | تاريخ: چهار شنبه 27 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

داستانی آموزنده(سنگتراش)

روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.


در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم!
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.
کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است.

نويسنده: sara | تاريخ: چهار شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

چگونه مي توانيم از قانون جذب به نحوي بهتر بهره ببريم ؟

قانون جذب به ما مي گويد که در زندگي به همان چيزهايي مي رسيم که بر روي آنها تمرکز مي کنيم و به آن انرژي مي دهيم. چه بخواهيم و چه نخواهيم به هر چيزي که فکر کنيم در زندگي برايمان متجلي خواهد شد.

به عبارت ديگر بر روي هر چيزي که تمرکز کنيم آن را به زندگيمان فرا خوانده ايم.

بيشتر افراد زمانيکه در مورد قانون جذب مطالبي مي شنوند شگفت زده مي شوند. آنها تصور مي کنند که ايجاد حقيقي چيزهايي که در ذهن مجسم مي کنند، کار عجيبي است . "من مي توانم هر کسي که مي خواهم باشم، مي توانم هر کاري که مي خواهم انجام دهم، و به هر چيزي که مي خواهم برسم" واقعاً فوق العاده است. من آمال و آرزوهاي زيادي دارم و تنها کاري که بايد انجام دهم اين است که با فکر کردن به آنها از هستي بخواهم که آنها را دراختيار من بگذارد.

هفته ها مي گذرد و فرد به چيزهايي که خواسته نمي رسد. از خود مي پرسد پس چرا آرزوهايم برآورده نشدند؟ من آنها را در ذهن خود به تصوير کشيدم، پس چرا به آنها نرسيدم؟

اين قانون جذب چه اشکالي پيدا کرده، من آرزوهايم را گفتم ولي عملي شدن آنها را نمي بينم؛ آيا آرزوهايم زياد بودند و يا من نتوانستم آنها را به خوبي سفارش دهم؟

اگر ما يک بار ديگر با دقت بيشتري معناي قانون جذب را بخوانيم مي بينيم که ما هر چيزي را که به آن توجه کرده و بر روي آن تمرکز کنيم به زندگي مان وارد مي شود، چه بخواهيم و چه نخواهيم!

بنابراين چرا بياييم و توجه و انرژي مان را صرف فکر کردن به چيزهايي کنيم که نمي خواهيم در زندگي مان وجود داشته باشند؟ اين کار بي معنايي است.

اما در دنياي واقعي اين اتفاق مي افتد و همه ي ما به چنين مسائلي فکر مي کنيم. به همين دليل است که بعضي وقت ها در زندگي خود با مشکل مواجه مي شويم.

زماني که به دليل و نتيجه ي کارها نگاه مي کنيم، متوجه مي شويم که دليل همان فکر ماست و نتيجه واقعيت زندگي است.

به عنوا مثال فرض کنيد در حال حاضر مقروض هستيد. شما به شدت تمايل داريد که پولدار شده و تمام بدهي هايتان را پرداخت نماييد؛ اما بيش از هر چيز احساس بدبختي مي کنيد و به عدم رضايت خود از زندگي فکر مي کنيد. شايد بدانيد که چه چيزي مي خواهيد و بدانيد که بايد چه چيزهايي را تغيير دهيد، اما همه ي انرژي و توجهتان بر روي جمع کردن پول، کمتر خرج کردن و کاهش صورتحساب ها صرف مي شود!!! تمام انرژي شما بر روي قرض هايتان منعکس مي شود و نمي توانيد توجه کافي بر روي چيزهايي که مي خواهيد داشته باشيد. به همين دليل نمي توانيد سفارش هاي خود را از عالم هستي به درستي بخواهيد.

ما انسان ها گرايش داريم که از ابتدا در نتيجه ي کارهايي که انجام مي دهيم زندگي کنيم. ما معمولاً اثر و نتيجه ي تمام تجربياتي که در زندگي بدست مي آوريم را با خود به دوش مي کشيم. به همين دليل زماني که انرژي خود را صرف نتيجه مي کنيم، قانون جذب هم براي ما همان چيزي را به ارمغان مي آورد که در ذهنمان مي گذشته، درست مانند يک چرخه ي علت و معلولي حقيقي.

به عنوان مثال فردي را تصور کنيد که مدام در مورد بيماري صحبت مي کند. اين امر اصلاً اتفاقي نخواهد بود که او نسبت به ديگران بيشتر مريض شود. همين مطلب در مورد کساني که در روابط ناموفق گرفتار مي شوند نيز تعميم پيدا مي کند. آنقدر به عدم موفقيت خود فکر مي کنند که مدام روابط ناموفق بيشتري در زندگي شان اتفاق مي افتد و مجبور مي شوند که يکي پس از ديگري به روابط آزار دهنده ي خود پايان دهند.

از سوي ديگر مي توان گفت که يک فرد موفق نيز شرايط مشابهي را دارد. او با ديد مثبت به جامعه نگاه مي کند، از نعمت هايي که در زندگي دارد بهرمند مي شود، با شور و اشتياق زياد به زندگي ادامه مي دهد و هر روز چنين تجربه هايي را در زندگي خود تکرار کرده و شادي و رضايت بيشتري را به زندگي خود دعوت مي کند.

اين بدان معنا نيست که افراد موفق در استفاده از قانون جذب خوب عمل مي کنند و مردم ناموفق در استفاده از قانون جذب ناتوان هستند. هر انساني که بتواند فکر کند، خودبه خود اين قابليت را پيدا مي کند که از اين قانون به نفع خود بهره ببرد و نبايد فراموش کرد که همه به طور مساوي از اين قابليت بهرمند هستند. تنها چيزي که سبب ايجاد تفاوت مي شود اين است که برخي به درستي از جذب استفاده نمي کنند؛ تنها کاري که بايد انجام دهيم اين است که ياد بگيريم چگونه مي توانيم از قانون جذب به نحوي بهره ببريم که واقعيت هاي شيرين تري را به زندگي مان بياورد.

براي تغيير شرايط فعلي مي بايست دايره ي فکري خود را تغيير دهيم. براي رسيدن به موفقيت بايد نهال موفقيت را در ذهن خود بکاريم. ايده ي موفقيت بايد در ذهنمان متولد شود، و قصد و نيت رسيدن به آن را در ذهن خود پرورش دهيم. بايد باردار موفقيت شويم.

شگفت انگيز است. تنها کاري که بايد انجام دهم اين است که به عنوان مثال فکر کنم ثروتمند مي شوم و چيزي نخواهد گذشت که او آرزوي من متحقق مي گردد!!!

البته نه به اين سرعت! فکر به تنها کافي نيست تا شما ثروتمند شويد. شما بايد خودتان نيز به سمت چيزهايي که مي خواهيد حرکت کنيد.

موفقيت مي خواهيد؟ بايد به سمت آن حرکت کنيد. عشق مي خواهيد بايد به سمت آن حرکت کنيد. بايد توجه، تمرکز و انرژي خود را به اميالي که داريد بدهيد تا قانون جذب آنها را مرتب و رديف کرده و برايتان متجلي سازد.

اما اگر من تمام انرژي خود را بر روي کار جديدي که به تازگي آغاز کرده ام بگذارم، چه مي شود اگر همه چيز يک مرتبه خراب شود و هيچ چيز درست پيش رود و به نتيجه دلخواهي که مي خواهم نرسم؟ و يا در مسائل عشقي مورد لطف و محبت طرف مقابل قرار نگيرم؟

اين ها افکاري هستند که ما را از پيشروي به سمت جلو باز مي دارند. البته اصلاً اشکالي ندارد که شما طرف منفي قضيه را نيز در نظر بگيريد، اما نبايد اجازه دهيم که افکار منفي خط مشي زندگي مان را برايمان تعيين کنند. ما بايد بدون توجه به مسائل جانبي به سوي روياهايمان پيش برويم. همچنان که جلو مي رويم ممکن است حتي اشتباه کنيم و به موانع غير قابل گذري نيز برخورد کنيم اما اين نحوه برخورد ما با مشلات و سختي ها هستند که ما را به نتيجه نزديک تر مي کنند و سبب مي شوند که سرعتمان نسبت به گذشته بيشتر شود. در مورد شکست چطور؟ شکست چطور مي تواند به ما در موفقيت کمک کند؟

براي شروع ابتدا بايد متوجه شويم که شکست در حقيقت چه معنايي دارد.

خيلي جالب است طريقه ي محاسبه موفقيت هايي که ما خودمان در زندگي بدست مي آوريم و موفقيت هايي که ديگران در زندگي بدست مي آورند را با هم مقايسه کنيم. ما از حساب بانکي، متراژ ملک و املاک، حيطه قدرت، و پولدار بودن به عنوان مقياس موفقيت و شکست استفاده مي کنيم اما به واقع معنا و مفهوم موفقيت حقيقي را به درستي نمي دانيم.

شکست و موفقيت مقياس هايي براي اندازه گيري داشته ها و نداشته ها نيستند، اين دو امر را نمي توان با توجه به اندازه ي مايملک تخمين زد و چيزهايي نيستند که با اندازه گيري و نگاه به آنها بتوان در موردشان قضاوت کرد.

در کتاب ناپلئون هيل با عنوان "چگونه پولدار شويم" او در مورد آقاي "داربي" و داستان "بکن تا ثروتمند شوي" اينطور مي نويسد که: عموي داربي تب طلا مي گيرد و به سرزمين وسترن ها مي آيد تا زمينها را براي يافتن طلا بکند.

او شرط مي بندد و با يک بيل و کلنگ آماده به کار مي شود. کار خيلي سختي بود اما حرص و هوس او براي طلا زياد بود.

پس از هفته ها زحمت و مشقت او رگه هايي از سنگ درخشان را پيدا مي کند. او نياز به ماشين آلاتي داشت که سنگ را از اعماق زمين به سطح بياورند. او به آرامي بر روي حفره هايي که در معدن چال کرده بود، خاک مي ريزد. از همان راهي که آمده بود به خانه اي در ويليامزبورگ، مري لند باز مي گردد و جريان را با اقوام و چند تن از همسايه هايش در ميان مي گذارد و به کمک آنها پول کافي براي خريد ماشين آلات را جمع کرده، دستگاههاي مورد نياز را خريداري مي کنند و به مکان مورد نظر انتقال مي دهند. داربي نيز به همراه عمويش به معدن مي رود و با وي مشغول به کار مي شود. اولين ارابه طلا استخراج مي شود و به کوره ي ذوب انتقال پيدا مي کند. شواهد ثابت مي کردد که آنها دارنده يکي از غني ترين معدن ها در کلرادو هستند! فقط چند ارابه از آن طلا لازم بود که آنها بتوانند تمام بدهي هاي خود را صاف کنند. بعد مابقي سود کلاني را که بدست مي آوردند از آن خودشان بود.

حفاري همين طور پايين تر مي رفت! و اميد خانواده ي داربي نيز همچنان بيشتر و بيشتر مي شد. ناگهان اتفاقي افتاد، رگه ي ايجاد شده از طلا محو شد. آنها به آخر راه رسيده بودند و کوزه ي طلا خالي شده بود. آنها همچنان به حفاري ادامه مي دادند و نااميدانه تلاش مي کردند تا اثري از طلا پيدا کنند، اما فايده نداشت.

نهايتاً تصميم گرفتند که کار را متوقف کنند.

آنها دستگاه هايي را که خريداري کرده بودند تنها به چند دلار به يک خرده فروش فروختند و قطاري گرفتند و به خانه باز گشتند. بعضي از خرده فروش ها احمق هستند اما اين يکي نه. او با يک مهندس معدن مشورت کرد تا نگاهي به معدن بيندازد و يک سري محاسبات آماري انجام دهد. مهندس معتقد بود که پروژه به اين دليل بي نتيجه مانده که مالکين معدن با "خط گسل" آشنا نبودند. محاسبات او نشان مي داد که مي توان آثاري از طلا را تنها 3 متر پايين تر از جايي که داربي ها کنده بودند پيدا کرد. اين مکان دقيقاً همان جايي بود که آنها به طلا رسيدند.

مرد خرده فروش توانست با استخراج طلا به ميليون ها دلار پول برسد؛ فقط به اين دليل که مي دانست قبل از تسليم شدن بايد با يک متخصص مشورت کند.

خوب آيا اين شکست است؟

اگر از نظر داربي ها به اين موضوع نگاه کنيم، مي توانيم بگوييم که اين پروژه شکست خورده چراکه آنها دست از کار کشيدند و رويايشان را فراموش کردند، در حالي که تنها 3 متر با تحقق هدفشان فاصله داشتند؛ اما نمي توان شکست واقعي را در محتواي حقيقي زندگي داربي ها به عنوان مردوديت کامل در نظر گرفت.

مي بينيد که داربي درس موفقيت را از طريق پافشاري در دوره ي کوتاهي از زندگي خود ياد گرفت و آن را در تمام کارهايي که بعدها تصميم به انجام آن گرفت به کار برد؛ و در نهايت داربي در رده  50 نفر اولي در جهان قرار داد که در زمان خود بالاي چندين ميليون دلار در فروش بيمه ي عمر سود کرد.

پس شکست چيست؟

شکست حقيقي عادت به تسليم شدن است. اين در حالي است که عدم توانايي در ايجاد ايده هاي نو و اتخاذ تصميم هاي جديد به عنوان بزرگترين مانع در راه رسيدن به موفقيت محسوب مي شود.

در طول تاريخ در دنياي تجارت و دانش ما از کنار هم قرار دادن اراده و پافشاري به الگوي موفقيت مي رسيم. چند ميليون نفر وجود دارند که در دنيا برشکست شده اند؟ چند بار اديسون و بل آزمايش کردند و شکست خوردند تا به نتيجه اي که دنبالش بودند رسيدند؟

تنها با اشتياق و ايمان است که مي توانيم خود را به نيروي پافشاري تجهيز کنيم. با ايمان است که مي توان قانون جذب را احضار کرد و در اين حالت است که سفر ما به سمت موفقيت تحقق مي يابد.

شما چه قانون جذب را متوجه شويد چه نه، بايد عادت فکر کردن به حقايق را از سر بيرون کنيد. (مگر اينکه حقيقت همان چيزي باشد که مي خواهيد به آن برسيد)

براي ايجاد تغيير و تحول در شرايطتان بايد اراده کنيد، آرزوهايتان را در ذهن به تصوير بکشيد، و با ايمان و اشتياق به سوي آنها گام برداريد.

براي رسيدن به موفقيت بايد ابتدا هدف خود را درک کنيد و بعد به آن ايمان بياوريد.

منبع: پورتال مردمان

نويسنده: sara | تاريخ: سه شنبه 26 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

اعتماد به نفس دائمی و آرامش درونی

 

اعتماد به نفس ما در دنیای امروز به دلیل گیر افتادن در رقابت با دیگران هر روزه مورد تهدید قرار میگیرد و آرامش درونی به سبب سرعت زیاد فعالیت های ذهنی و تاثیر شدید محرک های سریع بیرونی به تاراج می رود . انسانی که به سلامت جسم و روان خود اهمیت میدهد ، قبل از هر چیز باید نسبت به حفظ آرامش درونی و کسب اعتماد به نفس و خودباوری حقیقی همت نماید . برای رسیدن به این دو هدف بنیادین و اولیه ، روشی پیشنهاد می شود که طرح مشترک عارفان و روانشناسان است .
1- وجود گرامی خود و دیگران را در دو سطح کاملاً متمایز ، تماشا و بررسی کنید :
هسته دورنی « باطن»     شاخ و برگ بیرونی « ظاهر»

 

 

 


 

هسته درونی خود و دیگران را از ظاهر و شاخ و برگ همواره جدا نگه دارید


ادامه مطلب را از دست ندهید.....

 


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: دو شنبه 18 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

طبق قانون جذب ما چه کسانی را جذب مکنیم؟

بر اساس قانون جذب ما چه کسانی را جذب می‏کنیم و یا چه کسانی جذب ما می‏شوند؟



هر فردی در زندگی یک سری دوستان خاصی دارد که تقریبا همه آن دوستان، از خصوصیاتی نسبتا شبیه به هم برخوردارند و با به عبارتی دیگرمعمولا طیف دوستان و همنشینان هر شخص، افراد خاصی هستند که خصوصیات اخلاقی نسبتا شبیه هم دارند.

قانون جذب فقط منحصر به اشیا و خواسته‏های مادی و معنوی نیست بلکه در مورد افراد نیز صادق است. یعنی ما تا اندازه‏ای می‏توانیم تعیین کنیم که چه کسی را جذب خواهیم نمود.

طبق یافته‏های دانشمندان، هر کسی دربردارندۀ هاله‏ای از انرژی در اطراف خود است که این هالۀ انرژی به تفکرات فرد بستگی دارد؛  تفکرات مثبت هاله‏های انرژی مثبت و تفکرات منفی هاله‏های انرژی منفی را تولید می‏کنند. پس با توجه به اینکه هاله‏های انرژی در اطراف هر شخصی وجود دارد، مجاورت با افراد مثبت‏اندیش یا منفی‏نگر باعث تاثیر در رفتار ما می‏شود. برای مثال با خود تصور کنید که چرا یک کودک در بغل مادر خود احساسی بسیار خوب دارد؟ یقینا به این دلیل است که مادر با عشق خالص و ناب خود به کودک، انرژی خود را به او منتقل نموده و با بغل کردن کودک، وی را در فضای انرژی مثبت خود قرار می‏دهد. همینطور در مورد هاله‏های انرژی افراد خوب، مثبت نگر و … . و نیز هاله‏های انرژی افراد منفی نیز همینطور است. حتما تابحال همنشینی با افرادی که تفکرات منفی دارند همنشین شده‏اید. قطعا تا چند دقیقه یا ساعت دچار نوعی کاهش انرژی شده و حالت شادابی خود را از دست داده‏اید.

قانون جذب می‏گوید :
هر انرژی تمایل به جذب انرژی همانند خود را (در شکل کاملتر) دارد.

به همین دلیل است که قانون جذب به ما می‏گوید شما بخواهید (به خواستۀ خود فکر کنید) سپس ما با تصور کردن و تلقین به نفس و در واقع با تابش انرژی به هستی، آن چیزی که به آن فکر می‏کرده‏ایم را به شکل پرتراکم خود (یعنی جسم و تجسم یافته) به دست می‏آوریم. این اساس قانون جذب است. همچنین یک قانون در علوم پایه وجود دارد که می‏گوید :

همیشه شکل کم تراکم هر انرژی تمایل به جذب شکل پرتراکم و انبوه خود دارد.

در مورد جذب انسانها و اینکه ما چه کسانی را جذب می‏کنیم، نمی‏توان افرادی را که حضورشان در زندگی ما به دست خودمان نبوده و ناچارا در زندگی ما وارد شده‏اند را به حساب آورد، مانند پدر، مادر، برادر، معلم، همسایه و … . اما جذب دوستان و همسر مسئله‏ای است که تا اندازه‏ای می‏توان در آن به صورت اختیاری عمل نمود.

ما همیشه افرادی را جذب می‏کنیم که مانند ما اندیشیده و نیز رفتاری مانند خودمان دارند اما نه تنها دقیقا شبیه خودمان، بلکه بسیار بیشتر و شدیدتر از خودمان در آن رفتار و تفکرات زندگی خود را سپری می‏کنند. برای مثال اگر ما روزی ۵ بار غیبت کرده و دروغ می‏گوییم، فردی را جذب خواهیم کرد که روزی ۵۰ بار دروغ گفته و غیبت می‏کند. همچنین مثلا اگر ما تا اندازۀ ۲۰ نمره امیدوار به رحمت خدا هستیم، فردی را جذب می‏کنیم که به اندازۀ ۲۰۰ نمره به رحمت خدا اطمینان و یقین دارد.

پس در واقع افرادی را که ما ناخودآگاه جذب می‏کنیم، دقیقا همان بازگشت رفتار خودمان است که به صورت یک انسان در حضورمان ظاهر شده است. همان طور که بزرگان و مشاهیر جهان از قدیم گفته‏اند، انسانها و دوستان در واقع آینۀ رفتار ما هستند و دوستان می‏آیند تا ما خود را بشناسیم و جملاتی از این قبیل.

از طرفی طبق ضرب المثل “موش داخل کاسۀ آدم وسواسی میرود”، همیشه حساسیت بیش از حد به یک مسئله یا امری مهم و یا حتی غیرمهم باعث کشاندن و جذب کردن آن مسئله به سمت خودمان است (به دلیل ترس از به وجود آمدن مسئله). برای مثال ما از مریضی می‏ترسیم و همیشه اولین کسی که مریضی خاصی را می‏گیرد، خودمان هستیم و در مورد جذب انسانها، مثلا ما از افراد دروغگو خیلی بدمان می‏آید و همیشه به خود می‏گوییم “من از آدمهای دروغگو حالم بهم می‏خورد” و بالاخره دوستی می‏یابیم که الهۀ دروغگویی است و یا همیشه با خود می‏گوییم “من از انسانهای خسیس بدمان می‏آید” و در واقع این بد آمدن ناشی از ترسِ گرفتار شدن در دام آنهاست و نتیجتا یک انسان که اصلا شلوارش جیب ندارد (!) نصیب ما می‏شود. پس در قدم اول ما با تفکر منفی و ترس از گرفتارِ انسانهایی با اخلاق ناپسند شدن، در واقع به آنها فکر کرده و با قراردادن آن تفکرات در هالۀ انرژی خودمان، آنها را جذب می‏نماییم.

همچنین یکی دیگر از عواملی که بعضی افراد بد (یا به اصطلاح مریض روحی) جذب ما می‏شوند، سرزنش‏های قبلی است که به دیگران کرده‏ایم (طبق قانون کارما). برای مثال دوست ما همسری دارد که بسیار بداخلاق و خشن است. او را سرزنش کرده و مثلا به او می‏گوییم “توباید در انتخاب همسر بیشتر دقت می‏کردی، این چه همسری است که انتخاب کرده‏ای” و با این کار بومرنگ خود را به سمتی پرتاب می‏کنیم که باعث ناراحتی و دلخوری فرد می‏شود و باید منتظر بازگشت بومرنگ خود باشیم (زندگی بازی بومرنگهاست). چه بسا افرادی که در امر انتخاب دوست و یا همسر بسیار بیشتر از ما دقت کرده‏اند اما باز هم گرفتار نوع مشکل‏دار آن شده‏اند (در راستای امتحان الهی).

البته هیچ کس گناهکار و مسئله‏دار به دنیا نیامده است و آن دوستان و اطرافیان ناجور بوده‏اند که وی را به راه خطا کشانده‏اند، پس طبق گفتۀ لوییزهی، بهتر است فرد گناهکار را مریض بنامیم و بدانیم که یک مریض نیازمند درمان جسمی و روحی است.
چه کنیم تا آدمهای خوبتر را جذب کنیم؟

خیلی راحت است؛ خودمان خوب باشیم، همه را دوست داشته باشیم، به بدیهای افراد فکر نکنیم و اصلا از این نترسیم که نکند فردی با این اخلاق ناپسند نصیب ما شود و یا نکند دوستی با این مشخصات در زندگی ما قدم بگذارد. (همیشه بدانیم که ما آنقدر خوب هستیم که افرادی که شاید مریض باشند از همنشینی با ما درمان شوند. پس اصلا به همنشینی با افراد مریض فکر هم نکنیم) البته ناگفته نماند که خالق طبیعت به وسیله‏های گوناگون گاهی افراد را امتحان می‏کند که این از دست ما خارج است.

منبع : سخنان استاد حورایی

http://mavara.co

 

نويسنده: sara | تاريخ: یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

تقدیم به خودم با عشق.....

همه‌مان بارها چنین جملاتی را شنیده‌ایم که «برای تجربه کردن عشق واقعی، باید اول از خودمان شروع کنیم؛ باید اول خودمان را دوست داشته باشیم.» اما در جهانی که بسیاری از عرفا عشق را علت وجودی آن می‌دانند، ما می‌پذیریم و می‌آموزیم که به خانواده، به آشنایان، به خانه‌مان، به شهر و کشورمان، به حیوانات، به طبیعت و به همه چیز عشق بورزیم غیر از خودمان و بالکل یادمان می‌رود که ما هم از جمله اجزای همین عالمیم و سزاوار عشق...
سوءتفاهم نشود؛ عشق به خود با خودخواهی و خودپسندی فرق دارد. عشق به خود یعنی خشنودی از آنچه هستیم، نه اینکه همه چیز را برای خود بخواهیم، آن هم به هزینه دیگران. عشق به خود برای برقراری ارتباط با دیگران ضروری و زمینه‌ساز اعتماد به نفس است. برای داشتن روانی سالم و برای تبدیل شدن به انسانی کامل، باید از عشق به خود شروع کنیم. اینکه بخواهیم خود را کاملا بشناسیم اصلا کار آسانی نیست اما از آن سخت‌تر، یاد گرفتن این مهارت است که چه‌طور خود را دوست داشته باشیم، مخصوصا اگر کودکی سختی را پشت سر گذاشته باشیم اما برای شروع، بد نیست این نکات را به کار ببندید:
● دیگران دوستم دارند چون...
شما چه خصوصیات مثبتی دارید که باعث می‌شود دیگران از شما خوش‌شان بیاید؟ جواب دادن به این سوال شاید برای خودتان سخت باشد، پس بد نیست آن را از اطرافیان‌تان بپرسید. از دوست، همسر، برادر، همکار، پزشک معالج و خلاصه هر کسی که شما را از نزدیک می‌شناسد. از آنها بخواهید به چند خصوصیت دوست‌داشتنی در مورد شما اشاره کنند. سپس، این موارد را به دقت یادداشت و فهرستی از آنها تهیه کنید. این اولین قدم است برای اینکه یاد بگیرید چه‌طور خودتان را دوست داشته باشید. اگر به هر دلیلی نمی‌خواهید چنین حرف‌هایی را مستقیم و چهره به چهره بشنوید، می‌توانید از اطرافیان‌تان خواهش کنید تا مواردی را که به ذهن‌شان می‌رسد برایتان روی کاغذ بیاورند یا حتی مثلا روی پیغام‌گیر تلفن‌تان بگذارند.
خلاصه، فهرست که آماده شد، بارها و بارها آن را بخوانید یا بشنوید حتی اگر فکر می‌کنید یک یا چند تا از این موارد نمی‌تواند در شما وجود داشته باشد، به آن دوست یا هم‌خانواده اعتماد کنید و حرفش را بپذیرید. در شرایط بحرانی، وقتی که افکار آزاردهنده مغزتان را اشغال می‌کند، وقتش است که سراغ آن فهرست بروید تا بدانید چه آدم دوست‌داشتنی‌ای هستید.
● خودم را دوست دارم چون...
حالا وقت آن است که از خودتان بپرسید: «چه چیزهایی در من هست که خودم از آنها خوشم می‌آید و به آن افتخار می‌کنم؟» به این ترتیب، به زودی فهرستی خواهید داشت از آنچه در وجود خود می‌پسندید. با خودتان صادق باشید. از طرف دیگر، سعی نکنید بی‌خود شکسته‌نفسی کنید. کاری هم به افکار منفی که در لحظه تهیه فهرست در مغزتان ظاهر می‌شود و می‌خواهد توی ذوق‌تان بزند نداشته باشید. سعی کنید آنها را کنار بزنید حتی اگر نمی‌توانید خصوصیات مثبت خود را سراغ بگیرید، سعی کنید خصوصیات مثبت دوستان و اطرافیان‌تان را به خاطر بیاورید. بعد، ببینید آیا مواردی از این فهرست در شما هم هست یا نه.
● دفترچه متمایز
حالا که فهرست آماده شد، آنها را در یک دفترچه به‌خصوص یا روی چند کارت یادداشت کنید. این دفترچه باید تا جایی که می‌شود، زیبا و متمایز باشد. چیزی باشد که با اشتیاق به سراغ آن بروید و از دیدنش کیف کنید. حالا هر وقت که افکار منفی به سراغ‌تان آمد و شروع کردید به انتقاد از خودتان، دفترچه زیبای خود را بیرون بیاورید. هر وقت کسی چیزی به شما می‌گوید که افکار منفی را در سرتان به جنب و جوش وادار می‌کند، دفترچه به دادتان خواهد رسید. جدای از این موارد، بد نیست وقت و بی‌وقت، دفترچه خود را بخوانید و فهرست را در ذهن‌تان به جریان بیندازید. شاید اولش احمقانه به نظر برسد اما تداوم این کار اثر فوق‌العاده‌ای دارد. حتما زیاد شنیده‌اید که یک جمله منفی یا تحقیرآمیز که به دفعات خطاب به کودک گفته می‌شود، به مرور زمان در ذهن او نقش می‌بندد و تاثیرش را بالاخره می‌گذارد. پس، حالا وقت آن است که عکس آن رفتار کنید و خطاب به کودک درون خود جملاتی ستایش‌آمیز و در عین حال، واقعی را بگویید تا اثر جادویی‌اش را احساس کنید.
● بهانه‌ای برای ستایش روزانه
ما با این ذهنیت بزرگ می‌شویم که ستایش کردن از خود، کاری خودخواهانه و نادرست است اما اشتباه نکنید. اینکه خود را بابت یکی از خصوصیات مثبت خود بستایید، به معنی خودپسندی و غرور نیست. با این کار، شما به ارزش وجودی خود واقف می‌شوید و آن را تکریم می‌کنید. وقتی ما خودمان را دوست داشته باشیم، شادتریم و می‌توانیم این شادی را به دیگران منتقل کنیم. پس هر روز به یکی از خصوصیات مثبت‌تان یا به کار خوبی که امروز کرده‌اید، فکر کنید. کاری که باعث شده شما یا دیگران حس خوبی پیدا کنید. اصلا هم مهم نیست که این کار چه‌قدر کوچک یا چه‌اندازه بزرگ است. بابت این کار خوبی که کرده‌اید، خودتان را تشویق و ستایش کنید. درست همان طور که اگر یک دوست، کاری مشابه را انجام داده بود او را ستایش می‌کردید.
● شما به جای دوست‌تان
چشمان خود را ببندید و شخصی را که خیلی دوست دارید و مورد اعتمادتان است در نظر مجسم کنید. شخصی را که مطمئن هستید او نیز شما را دوست دارد. به تمام آن خصوصیاتی که در وجود این دوست تحسین می‌کنید، فکر کنید. ببینید که این کار چه‌طور شما را سرشار از روحیه و نشاط می‌کند. حالا برعکس رفتار کنید. خودتان را به عنوان همان دوست در نظر مجسم کنید و با همان عشق و علاقه به خودتان نگاه کنید. به عشقی که آنها به شما دارند، اعتماد کنید. همان‌طور که یک دوست از روی مهر و رافت به شما نگاه می‌کند، به خودتان نگاه کنید حتی اگر شده این حالت فقط چند ثانیه به طول بینجامد. حالا اجازه بدهید آن عشق در وجودتان جریان پیدا کند، عشقی که شما به عنوان یک رفیق نسبت به خودتان دارید. بگذارید این گرما در شما جاری شود. این حس را به خاطر بسپارید و بعدها هم دوباره به همین شکل آن را در خود بیدار کنید.
● جعبه کوچک خوبی‌های من
هر بار که کسی شما را مخاطب قرار می‌دهد و چیزی درباره شما می‌گوید که از شنیدن آن احساس رضایت می‌کنید، آن را بلافاصله یادداشت کنید یا به ذهن بسپارید و در موقعیتی مناسب آن را جایی بنویسید. بد نیست جعبه کوچکی داشته باشید و برای آن اسمی انتخاب کنید. مثلا: «جعبه کوچک خوبی‌های من.» می‌توانید این جعبه را با سلیقه خود تزیین کنید. وقتی به خانه رسیدید، آن یادداشت را در جعبه بگذارید. دایم از این یادداشت‌ها تهیه کنید و داخل جعبه بریزید و هروقت که نیاز به تجدید قوا داشتید، آنها را بخوانید.
● به خودتان تسلی بدهید
اگر بابت کاری که کرده‌اید یا حرفی که زده‌اید، از خودتان شاکی هستید و دارید خودتان را ملامت می‌کنید، سعی کنید بفهمید این انتقاد واقعا از کجا ناشی می‌شود. منظور یک پاسخ سطحی نیست بلکه باید ببینید ریشه این انتقاد کجا است. آیا از چیزی می‌ترسید؟ آیا احساس ناامنی می‌کنید؟ آیا واقعا فکر می‌کنید کار اشتباهی مرتکب شده‌اید یا این‌که این صداهای انتقادآمیز دارد از گذشته دور و از کودکی شما بلند می‌شود؟ سعی کنید با کودک درون‌تان که دارد آن‌گونه رفتار می‌کند، ارتباط برقرار کنید و دقیقا گوش کنید و ببینید چه می‌گوید و چه می‌خواهد. آن کودک را در آغوش بگیرید و به او اطمینان خاطر بدهید که او کار بدی نکرده و شما همچنان او را دوست دارید.
● عشق از درون شما سرچشمه می‌گیرد
اگر آن طور که باید در دوران کودکی مورد محبت قرار نگرفته‌اید یا خانواده‌ای نامهربان داشته‌اید، چه بسا همچنان در بزرگسالی نیز به دنبال پدر و مادری باشید که نسبت به شما مهر و عطوفت نشان بدهند؛ همان مهر و عطوفتی که در مقام یک کودک از آن محروم مانده‌اید اما این عشق و علاقه‌ای که در کودکی نصیب‌تان نشد، دیگر از طرف والدین متوجه شما نخواهد شد. شاید سخت باشد اما اگر به‌رغم نامهربانی‌ها، تاکنون دوام آورده‌اید و راه خود را در زندگی هموار ساخته‌اید، پس شما قادرید به خودتان به عنوان منبع عشق و عطوفت نگاه کنید و محبتی را که در گذشته از شما دریغ شده، از درون به خودتان برگردانید، با کودک درون خود ارتباط برقرار کنید؛ کودکی که مستحق برخورداری از تمام عشق و عطوفت شما است.
دکتر رضا کیا سالار

نويسنده: sara | تاريخ: یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |


چرا برخی می پندارند که یک مامور شهرداری نمی تواند موفق باشد؟ چرا یک شاگرد تنبل نمی تواند موفق باشد؟ آیا فکر می کنید که آن کسی که ورشکست کرده دیگر نمی تواند طعم موفقیت را بچشد؟ به نظر شما کفاشی سر کوچه موفق نیست؟

هر کسی تعبیری از موفقیت در ذهن خود دارد که زندگی وی بر اساس همان تعبیر شکل میگیرد. بسیاری از افراد میپندارند که موفقیت فقط به معنی رسیدن به اوج و نوک قله، در هر رشته ای که هستند است. مثلا در رشتۀ کفاشی کسی موفق است که یک کارخانۀ بزرگ تولید کفش در کشور داشته باشد و یا در رشتۀ سوپرمارکت، کسی موفق است که بزرگترین سوپرمارکت محله را داشته و بصورت شبانه روزی کار کند.

مثالهایی که در بالا اشاره نمودم، نوعی طرز فکر است که متاسفانه در بعضی افراد باعث کاهش سرعت رشد و گاهی باعث یاس و ناامیدی می شود.

در کل از موفقیت تعابیر متفاوتی ارائه شده است و نیز هر کسی تعریفی از این واژه در ذهن خود دارد. اما تعریفی که من خدمتتان معرفی می کنم بدین شرح است : “زندگی نردبانی است بی پایان که هر پلۀ این نردبان نوعی از موفقیت است و هر کدام امتیاز مخصوص خود را دارند.”

شاید گاهی امتیاز پلۀ سوم از امتیاز پلۀ هفتم بیشتر باشد و نیز برعکس. هر رویدادی که در زندگی ما باعث پیشروی و جلو رفتن، حتی به اندازۀ یک قدم نیز شود، نوعی موفقیت است. هر حادثه ای که باعث تحول ما، حتی به اندازۀ یک دست شستن شود، موفقیت است. موفقیت چیزی نیست که بتوان برای آن معیار تعیین کرد. مامور شهرداری اگر بتواند پس از مدتی مسئول مامورین شهرداری محل خود شود، به موفقیت دست پیدا کرده است. کفاشی سرکوچه اگر بتواند یک مغازۀ کمی بزرگتر برای خود دست و پا کند، به موفقیت دست پیدا کرده است و بهمین ترتیب.

این موفقیت ها اگر به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل شوند، موفقیتی بزرگ را رقم می زنند. اصلا بگذارید واضح بگویم: از قدیم می گفتند “پول، پول می آورد” اما بهتر است که امروز به جای این عبارت بگوییم “موفقیت، موفقیت می زاید”. زیرا وقتی شما پیشرفت خود را، هرچند کوچک، به عنوان یک موفقیت قلمداد کنید، آنگاه از عملکرد خود راضی شده و بنابر اصول فکری، این موفقیت نوعی تجربۀ مفید را برای شما رقم می زند. این تجربۀ مفید خود بخود باعث می شود که شما بخواهید این تجربه را دوباره تکرار کنید و این چنین زنجیرۀ موفقیت ها رقم می خورد.

تصور کنید وقتی آن کفاش سرکوچه، از اینکه مغازه ای کمی بزرگتر اجاره کرده و کمی کار خود را گسترش داده است، احساس موفقیت کند، سپس از اینکه یک شاگرد برای خود گرفته، احساس موفقیت کند، پس از دو سال که مشتریان او زیاد شدند و مجبور شد مغازه ای بزرگتر تر بگیرد باز هم احساس موفقیت کند، در آخر این کفاش، یک کفاشی بزرگ در حاشیۀ خیابان ولیعصر خواهد زد!

این کفاش هرگز با خود نگفت که ” ای بابا… این کفاشی هم شد شغل؟ من تا آخر عمرم باید کفشهای بوناک مردم رو بدوزم…” و همچنین هرگز با خود اینطور فکر نکرد “من هرگز به محمد آقا کفاش نمی رسم… اون ارث باباش بهش رسید، برای همین پولدار شد…”.

این کفاش همیشه با خود می گفت که “من بالاخره یک روزی بزرگترین کفاشی شهر را خواهم داشت؛ با ۵ نفر کارگر و ۱ نفر آبدارچی، با یک مغازۀ ۵۰ متری که تازه در کنار کفاشی، کیف و کمربند هم تعمیر خواهم کرد (اگر هم سفارش روکش ماشین برایم آمد، قبول می کنم!). نخندید. این همان نقشۀ موفقیت است که در ذهن افراد شکل گرفته و به آنها هرآنچه را که بخواهند می دهد. کسی که نقشۀ موفقیتش فقط در راه رسیدن ارث پدر و پدرزن رقم شکل گرفته و یا کسی که نقشۀ موفقیتش فقط با برنده شدن در قرعه کشی بانک شکل میگیرد، هرگز موفق نخواهد شد.

هر کسی می تواند موفق باشد. حتی گدای سر گوچه. من خودم گدایی را می شناختم که پس از چندین سال مسئول گداهای یک منطقه از شهر شده بود و آنها را سروسامان می داد.

شما خودتان حتما این را تجربه کرده اید. فقط پلۀ اول نیاز به کمی تلاش دارد و مابقی پله ها خودبخود طی می شوند. فقط کافیست که قلق موفقیت به دستتان بیاید. همین که نقشۀ موفقیت را در سرتان داشته باشید و فقط متکی به خودتان باشید. به کمک هیچ کس حساب نکنید و مطمئن مطمئن مطمئن باشید که روزی (دیر یا زود) به همان نقطه ای که می خواهید، می رسید. فقط مطلب مهم این است که رسیدن به آن نقطۀ مورد نظر نیاز به رسیدن به چند ایستگاه دارد. پس آن ایستگاهها را با صبر و حوصله طی کنید. هیچ کس یک شبه به آن هدف مورد نظرش نرسیده است.

موفقیت نسبی است. این شما هستید که موفقیت را معنا میکنید.

http://www.pourali.net

 


نويسنده: sara | تاريخ: شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

مجموعه شماره شش از زیباترین گل های رز

برای دیدن تصاویر بیشتر بروی ادامه مطلب کلیک کنید.


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

هنر درمانی(Art Therapy)

هنر درمانی رشته ای است که در آن با خلق یا مشاهده یك اثر هنری از طریق دریافت و بیان احساسات شخص ، برای كمك به او استفاده می شود. بر خلاف هنر كه تنها به منظور خلق اثر هنری انجام می شود ، تمركز هنر درمانی ( كه بطور معمول شامل نقاشی ، سفالگری ، كار با زغال ، مداد رنگی و مواد مشابه است) بر فرایند خلق یك اثر هنری می باشد و فعالیتهای مقدماتی به كار گرفته شده برای درمان ، به خلق اثر و نتیجه حاصل از آن ترجیح داده می شود. در این رشته، ممكن است یك قطعه هنری هیچگاه به پایان نرسد.
یك هنر درمانگر بر این باور است كه عمل انجام شده در راه خلق یك اثر هنری ، مجموعه ای از فعالیتهای داخلی را در جهت شركت دادن ابعاد فیزیكی ، احساسی و معنوی درمان راه اندازی می كند. برای افرادی كه قادر به ایجاد یك كار هنری نیستند ، رفتن به موزه و یا نگاه كردن به كتابهای هنری نیز می تواند مفید باشد. بدون شک ، نگاه كردن به آثار هنری باعث نیروبخشی از نظر معنوی و افزایش آرامش می شود.


● تاریخچه هنر درمانی چیست؟ 
با وجود اینكه مردم همیشه احساسات خود را از یك اثر هنری بیان كرده اند ، هنر درمانی به عنوان یك شغل و رشته درمانی، از سال  ۱۹۳۰  بوجود آمد. از جمله حوزه هایی كه در حال حاضر در بسیاری از اوقات از هنر درمانی به عنوان بخشی از درمان استفاده می شود ،روانشناسی ( کاربرد هنر برای آشكار كردن احساسات نهفته ) و درمان فیزیكی (كمك به اعتماد به نفس و توانبخشی) است  .
روانشناسان كودك و پزشكان خانواده ، اغلب به علت اینكه كودكان برای بیان احساسات توسط کلمات شرایط سختی را تحمل می كنند ، از هنر درمانی استفاده می نمایند . این رشته همچنین یک جزء حیاتی از فعالیتهایی است كه در بسیاری از شیرخوارگاهها و آسایشگاهها یا در موارد نیاز به پرستاری طولانی مدت ، مورد استفاده قرار می گیرد.
● هنر درمانی چگونه تاثیر می كند ؟ 
هنر درمانی از طرق مختلف به درمان كمك می كند. نخست اینكه كیفیت زیبایی شناختی كارهای هنری می تواند خلق ، نشاط ،عزت نفس و آگاهی شخصی بیمار را بهبود بخشد . ثانیا ، تحقیقات نشان داده است كه وقتی افراد در فعالیتهایی كه از آن لذت می برند عمیقا درگیر می شوند ، فاکتورهای فیزیولوژیک مانند ضربان قلب ، فشار خون و تنفس آهسته می شود . به علاوه خلق هنر فرصتی است تا چشمها و دستها با هم تمرین كنند ، بین آنها هماهنگی ایجاد شود و مسیرهای عصبی بین دست و مغز تحریك و تهییج گردد  .
از آنجا که هنر درمانی زبانی به غیر از الفاظ دارد، معمولا در مواقعی استفاده می شود كه بیماران با مشكلات فیزیكی و احساسی مواجهند و بیان بیم و امیدها برایشان دشوار است یا نمی توانند براحتی در مورد عصبی بودن و احساسات پیچیده خود صحبت كنند .خلق اثر هنری به افراد كمك می كند تا طرز تفكر و احساسی را كه معمولا توسط ضمیر نیمه خود آگاه پنهان می شود ، در دسترس قرار دهند  .
● از هنر درمانی چه توقعی می توانید داشته باشید ؟ 
یك هنر درمانگر معمولا كار خود را با كمك به تیم پزشكان انجام می دهد . جلسه هنر درمانی می تواند به صورت انفرادی و یا در قالب یک گروه كوچك انجام شود. جلسه درمانی برای افراد بالغ معمولا یك یا دو ساعت خواهد بود ولی برای كودكان و افراد مسن ممكن است كمتر باشد. یك درمانگر ،معمولا مطالب مورد بحث و ابزار مورد نیاز را آماده می كند ، مكان راحتی را در نظر می گیرد و یك موسیقی آرام نیز به عنوان زمینه به محیط درمان اضافه می کند  .
زمان برای برنامه ریزی ، اجرا ، بازتاب كار و بحث و گفتگو در مورد كار نیز در جلسه لحاظ می شود. قبل از آغاز جلسه درمان ، درمانگر ممكن است از مراجع بخواهد که در مورد علت تمایل به انجام این درمان توضیح دهد تا بدین ترتیب اهداف او بهتر مشخص شود . یك جلسه یا كارگاه علمی آخر هفته ممكن است همه آن چیزی باشد كه مراجع نیاز دارد. گاهی نیز جلسات منظم با درمانگر برای مدت شش ماه یا بیشتر ادامه پیدا می کند  .
● مزایای درمان با روش هنر درمانی چیست ؟ 
از نظر هنر درمانگران ، خلق اثر به تنهایی می تواند به طور طبیعی دارای مزایایی باشد. فرایند خلق اثر با بهبود بخشیدن به احساسات ، عزت نفس و اعتماد به نفس را تقویت می كند  .
كاهش استرس نیز یكی از مزایای مهم آن است .تحقیقات نشان می دهد كه سركوب احساسات قوی می تواند به ایجاد استرس منتهی شود و این استرس قادر است علائم بیماری را تشدید كند. با توجه به اینكه هنر درمانی كمك می كند كه مردم به ضمیر ناخودآگاه دسترسی داشته باشند و احساسات محصور شده خود را رها سازند ، این درمان برای آنها كه از فشار روانی و بیماریهای ناشی از آن رنج می برند ،بسیار مفید می باشد.
هنر درمانی همچنین برای درمان مشكلات رفتاری استفاده می شود و اغلب به عنوان یك درمان فرعی ،به روان درمانی خدمت می كند. این درمان بسیاری از اوقات در قالب برنامه درمانهای روانشناختی برای سوء استعمال دارو و الكل استفاده می شود.
هنر درمانی برای بهبود بیماران از ضربه های شدید روانی و آسیبهای جدی ، اغلب به صورت جزئی مفید بوده است. همچنین هنر درمانی می تواند راهی برای ثبت و درک بهتر از تفكر و احساسات افرادی كه بیماریهای مزمنی مانند پاركینسون و آلزایمر دارند ، ارائه دهد 
● چگونه می توانیم یك هنردرمانگر پیدا كنیم ؟ 
درمانگر هم به صورت مستقل و هم به صورت عضوی از تیم درمان كه ممكن است شامل درمانگر مقدماتی ، روانشناس ، روانپزشك و مشاور توانبخشی باشد ، عمل می كند. شما باید با تعدادی از درمانگران دیدار كنید تا اطمینان حاصل كنید كه با شخصی که نهایتا به عنوان درمانگر انتخاب می كنید راحت می باشید.
درمانگر شما علاوه بر اینكه باید در هنر آموزش دیده باشد ، همچنین باید دارای گواهینامه هنر درمانی نیز باشد.
انجمن هنر درمانی آمریكا  (AATA) تاکید می كند كه یک هنر درمانگر باید شرایط زیر را دارا باشد:
۱) درجه لیسانس با حداقل تحصیل  ۱۵  ترم تحصیلی در كارگاه هنری و  ۱۲  ترم در روانشناسی.
۲) درجه استادی در هنر درمانی 
۳) یك سال سابقه كار پیش از فارغ التحصیلی تحت سرپرستی یك درمانگر ثبت شده.
هیئت مربوط به صدور گواهینامه هنری  (ATCB) ، یك سازمان مستقل است كه گواهینامه ها را به درمانگرانی كه آموزش بعد از لیسانس و دوره انترنی را به پایان رسانده اند ، اهدا می كند . درمانگران باید امتحان تشریحی كه توسط  (ATCB) برگزار می شود را پشت سر بگذارند تا گواهینامه هیئت را دریافت كنند.
● در یک جلسه هنر درمانی به چه نکاتی باید توجه داشت ؟ 
▪ با توجه به اینكه در حین جلسه هنر درمانی ، افكار و احساسات قوی می تواند به سطح بیاید ، باید مطمئن باشیم كه درمانگر ما در این امر متبحر می باشد.
▪ توجه داشته باشیم كه چنانچه درمانگر از موادی نظیر تربانتین و الكل استفاده می کند ، حتما سیستم تهویه مناسبی در اتاق نصب شده باشد.

http://rawanshenasi.blogfa.com

نويسنده: sara | تاريخ: شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

تاثير هنر درماني بر روي سلامت ذهني افراد!

 


هر چند روانکاوی سنتی دارای مزایای بیشماری می باشد، اما با این حال روش های درمانی بسیار متنوع دیگری نیز وجود دارند که می توانند در بهبودی بیماران نقش مهمی را بازی کنند، در این میان می توان به موسیقی درمانی، هیپنوتیزم، و حتی رنگ درمانی اشاره کرد. هر یک از موارد فوق الذکر مقیاس های مختلفی از موفقیت را در درمان بیماری های مختلف از خود نشان داده و در برخی موارد نیز بهبودی کامل را با خود به همراه داشته اند. در این میان هنر درمانی نوعی تکنیک درمانی است که میکوشد موقعیت احساسی بیمارانی که از ناراحتی های روحی و روانی رنج می برند و یا مورد آزار و اذیت های احساسی قرار گرفته اند را بهبود بخشد.
هنر درمانی بر پایه ی این عقیده استوار است که برای بیماران روندی را ایجاد کند که در آن چیزی جز شفا و تثبیت زندگی وجود نداشته باشد. افراد بسیار زیادی هستند که آسیب های روانی شدید و سخت را تجربه کرده اند و به هیچ وجه نمی توانند آنها را به زبان بیاورند. هنر درمانی خروجی آسانی را برای بیماران فراهم می آورد تا به واسطه ی آن بتوانند احساسات محصور و عواطف آسیب دیده خود را که به طور شفاهی قادر به ابراز آنها نیستند را در قالب هنر نشان دهند.
این تکنیک همچنین برای کودکانی که هنوز به طور کامل صحبت نمی کنند و از دایره ی واژگانی محدودی برخوردار هستند نیز کاربرد دارد. بچه های کوچک معمولاً از حس هنری بالایی برخوردار بوده و به طور ذاتی خلاق هستند. آنها می توانند احساسات و عواطفشان را به راحتی و با نقاشی و ترسیم خطوط ابراز کنند. اغلب کودکان زمانی که در خانه به آنها مداد شمعی یا گواش داده می شود احساس خوبی پیدا می کنند، چرا که احساس می کنند اجازه دارند احساساتشان را از طریق کار هنری که انجام میدهند ابراز کنند.
با این دید می توان گفت که هنر درمانی می تواند به عنوان ابزاری مفیدتر و مناسب تر نسبت به صحبت کردن برای برقراری ارتباط به کار گرفته شود. کودکان بیشتر گرایش دارند که وقایع ناخوشایند را از طریق هنر ابراز دارند. کودکان زمانیکه نمی توانند و یا نمی خواهند حرفی را به زبان بیاورند خیلی راحت آن را در قالب تصویر بر روی کاغذ می آورند. حتی آسیب های روانی که ریشه در اعماق روح فرد دارند و در ناخودآگاه او جای گرفته اند، خیلی راحت از طریق هنر از درون فرد بیرون کشیده می شوند. زمانیکه این احساسات منفی از درون فرد به بیرون بیایند، فرایند بهبودی انجام می پذیرد و روح فرد پالوده خواهد شد.
هنر درمانی می تواند به منظور درمان بیماری های روانی متعددی مورد استقاده قرار بگیرد، که از جمله آنها به این موارد می توان اشاره کرد: اختلال دو قطبی، و اختلال استرس پس ضربه ای (این نوع استرس پس از یک تصادف شدید بوجود می آید). این روش علاوه بر اینکه می تواند به بهبود سلامت روانی و احساسی افراد کمک کند، قادر است تا آگاهی و هشیاری فردی، و توانایی های شناختی را نیز تا حد بسیار زیادی افزایش دهد و از میزان استرس کاسته و اثر ضربه های احساسی وارده از تجربه های تلخ عاطفی گذشته را از میان بر دارد. هنر درمانی می تواند حتی برای درمان کودکانی که در یادگیری با اختلال مواجه هستند نیز موثر واقع شود.
با توجه به قابلیتی که هنر به فرد می دهد، او می تواند احساسات خود را با زبان بی زبانی ابراز کند. روان درمان های که با استفاده از هنر درمانی به معالجه ی بیماران خود می پردازند به آنها آموزش می دهند که چگونه می توانند میان هنر و زندگی روزمره خود ارتباط برقرار کنند و چگونه می توانند احساسات خود را ابراز کنند تا به بهبودی دست پیدا کنند. این گونه روان درمانگر ها باید هم در عرصه ی هنری و هم در عرصه ی روانپزشکی به طور کامل آموزش دیده باشند. از آنجایی که هنر درمانی به عنوان یک شیوه ی درمانی به حساب می آید، از اینرو متخصصی که از این تکنیک به عنوان یک راه درمان استفاده می کند، لزوماً نباید شخصاً از استعدادهای هنری بالایی برخودار باشد.
هنر درمانی می تواند علاوه بر بهبود وضعیت روحی باعث بهبود وضعیت جسمانی بیماران نیز بشود. به عنوان مثال می تواند میزان درد، استرس، تنش و اضطراب را تا حد بسیار زیادی کاهش دهد. هنر درمانی همچنین برای ایجاد مهارات های اجتماعی نیز مورد استفاده قرار می گیرد. هنر درمانی نه تنها می تواند برای افرادی که از اختلالات عصبی و یا آسیب های احساسی رنج می برند مفید واقع شود بلکه همچنین می تواند به افرادی که خجالتی، کمرو، و یا منزوی هستند و نمی توانند در موقعیت های مختلف اجتماعی از خود عکس العمل مناسب نشان دهند، نیز کمک کند. به طور کلی می توان گفت هنر درمانی به منظور ارتقاء کیفیت زندگی و کمک برای ارتقای خوب بودن و سلامت فیزیکی و احساسی به کار می رود.



هنر برای همه – مزایای هنر
هنر زبان جهانی است. هزاران سال پیش، انسان های اولیه سرگذشت خود را از طریق طراحی هایی بر روی دیواره های غارها بیان می کردند. در طول سالیان دراز، هنرمندان شرح حال افراد مختلف و به طور کلی تاریخ را از طریق نقاشی، ترسیم اشکال متفاوت، معماری و پیکره سازی به نسل های بعدی انتقال می دادند. شادی، غم، خشم، صلح و سایر احساسات بشر از طریق طرح ها و لکه های رنگ به آیندگان بازتاب داده میشده.
غنی سازی فردی
هنر به ما قابلیتی را می دهد که به واسطه ی آن می توانیم خودمان را ابراز کنیم. به وسیله ی این نوع بازتاب ما می توانیم با سایر افراد ارتباط برقرار کنیم. ما احساسات، افکار و تجربیات منحصر بفرد خودمان را به تصویر می کشیم. زمانیکه شما هنر دیگری را می بینید و یا در مورد آن مطالعه می کنید، درست مثل این است که دنیا را از چشمان او مشاهده می کنید.
حتی اگر کارهای هنری شما هیچ موقع در گالری ها به نمایش عمومی گذاشته نشوند، اما باز هم نگه داشتن این بازتاب های شخصی می تواند فواید بیشماری را برای شما به دنبال داشته باشد. خلق یک اثر هنری آرامش بخش است و به خالق اثر کمک می کند که با فشارهای روزانه و شرایط سخت روبر شده و بر آنها فائق آید. پزشکان معمولاً برای کنترل فشار خون بالا و یا سایر بیماری هایی با استرس همراه هستند، به بیماران پیشنهاد می کنند که خودشان را از طریق هنر درمان کنند. خلق یک اثر هنر کار ارزشمند و خطیری است و همچنین می تواند عزت نفس افراد را بالا ببرد
منبع: آریالینک

 


نويسنده: sara | تاريخ: شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

راز بزرگ قانون جذب کائنات برای رسیدن به آرزوها


این راز هر چیزی را که آرزو دارید به شما می دهد . "شادی، سلامت و ثروت و ...". شما می توانید هر چیزی که می خواهید داشته باشید یا انجام بدهید. می تونید هرچیزی را که انتخاب می کنید،  داشته باشید...مهم نیست چقدر بزرگ باشه... در چه خانه ای دوست دارید زندگی کنید؟؟ دوست دارید میلیونر باشید؟؟ چه چیزی را واقعا می خواهید ؟؟

 

مهم دانستن روش به کار گیری این رازه

 

 این راز جواب تمام چیز هایی است که تا کنون بوده ایم...تمام چیز هایی که هست و تمام آن چیزی که روزی خواهد بود...

 

 مهم نیست شما کجا باشید ... همه ی ما با یک نیرو کار می کنیم. یک قانون، و آن "جاذبه است".... تمام چیز هایی که وارد زندگیتان می شود خودتان جذب می کنید... و این ها به وسیله ی واقعیت های ذاتی که شما در ذهنتان دارید به طرف شما جذب می شوند. در واقع تمام چیز هایی که در ذهنتان می گذرد را شما به سمت خودتان جذب می کنید....

 
حضرت رسول (ص) : خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید كه خداوند دعارا از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد *.

 

قانون جاذبه می گوید به هر چیزی که فکر می کنید ، آن چیز به سمت شما جذب می شود. در واقع تمام چیزی هایی که در ذهن شما می گذرد را شما به سمت خودتان جذب می کنید. "ساده ترین ذهنیتی که می توان از قانون جاذبه داشت ، این است که خودتان را به شکل یک آهن ربا فرض کنید." نقش هر کسی به عنوان یک انسان ، پایبندی به افکارخود در مورد چیز هایی است که می خواهد و باید در ذهنتان مشخص کنید که چه چیزی می خواهید... شما چیزی را که بیشتر به آن فکر می کنید جذب می کنید . این اصل را می توان به صورت خلاصه در 3 عبارت ساده بیان کرد:  1-افکار 2- تبدیل می شوند به  3-اجسام. چیزی که بیشتر مردم از آن اطلاع ندارند. این است که هر فکر برد خاص خودش را دارد. به همین خاطر اگر یک فکر را بار ها و بار ها در ذهنتان بیاورید مثل  تاسیس یک شرکت، و یا پیدا کردن نیمه ی گمشده تون و .... آن موقع شما دارید آن امواج فکری را به صورت پیوسته منتشر می کنید. خودتان را ببینید که در وفور نعمت زندگی می کنید...آن وقت است که جذبش می کنید. اما مشکل اینجاست::::::::  

 

بیشتر مردم به این فکر می کنند که چه چیز هایی را نمی خواهند و تعجب می کنند که چرا برایشان بار ها و بار ها رخ می دهد. در واقع قانون جاذبه هیچ اهمیتی نمی دهد که شما چه چیزی را خوب و چه چیزی را بد به ذهنتان می آورید... و این که شما آن چیر را می خواهید یا نمی خواهید .  جاذبه به افکار شما پاسخ می دهد... پس : اگر شما یک جا نشسته اید و به کوهی از بدهکاری ها نگاه می کنید ، و احساس بسیار بدی دارید ، این همان سیگنالی است که دارید به کاینات عرضه می دارید . و این چیزی است که بیشر بدست خواهید آورد. در موقعی که در ذهنتان چیزی را نمی خواهید و در درونتان فریاد عقب راندن آن چیز را می زنید ، در واقع آن را عقب نمی رانید ! بلکه آن را به سمت خود می کشید...  و قانون جاذبه که قدرتمند ترین قانون کاینات است ، به فکر شما پاسخ خواهد داد....  پس آن چیزی که شما را به طرف خودتان جذب می کنید افکار برجسته هستند چه آگاهانه باشه و چه ناخودآگاهانه ...  قانون جاذبه همه جا پیرامون شما وجود دارد.  تنها باید آن را بشناسید. بیشتر مواقع وقتی مردم این راز بزرگ را درک می کنند ، به خاطر افکار منفی که دارند ، وحشت وجودشان را فرا می گیرد .

 
"قانون جاذبه درواقع هر چیزی را که فکر می کنید ، به شما می دهد... در واقع شما اگر به چیزی که نمی خواهید! فکر کنید ، قانون جاذبه چیزی بیشتر از آن چیز را به شما می دهد"

 

اما امروزه به صورت علمی ثابت شده که یک فکر مثبت  صد ها بار قوی تر از یک فکر منفی است . پس همین تا حدودی می تواند آن نگرانی را برطرف سازد . خب پس باید سعی کنید که از افکارتان آگاهی داشته باشید . وظیفه ما چگونگی رسیدن به خواسته نیست، وظیفه ما فقط خواستن از ته دل است، كاینات خودش چگونگی آن را برای‌مان فراهم می‌سازد. فقط ایمان داشته باشید كه رسیدن به آن‌ها برای شما امكان‌پذیر است و شما لیاقتش را دارید. علاوه بر تجسم آن را احساس كنید و از آن لذت ببرید و شكر گزارش باشید. جك كانفلید (نویسنده): انسان همان چیزی می‌شود كه به آن می‌اندیشد. با ناخواسته‌های خود نجنگید، چرا كه قوی‌تر و بزرگ‌تر می‌شوند. با این كار تمام تمركز خود را بر روی چیزهایی كه نمی‌خواهیم، می‌گذاریم و ناخواسته‌ها را به سوی خود جذب می‌كنیم.

 

اما... همیشه در نظر داشته باشید نیرویی مافوق همه نیروها و قدرت ها وجود دارد وآن وجود خداوند متعال و مهربان است که همه امور براساس حکمت و مشیت او اتفاق می افتد. البته تلاش ما نیز ستودنی است. اما باید یاد بگیریم تا در کنار درخواست، آرزو ، دعا و افکار مثبت به خواست او راضی بوده و از مصلحت خواهی او خرسند و بابت تمامی داشته هایمان شکرگذار باشیم.


 

نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 15 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

راهی مستقیم به آرامش درون

 

همه ی ما کم و زیاد از افراد مختلف و به بهانه های گوناگون، صدمه های روحی دیده‏ایم؛ اعتمادها از بین رفته و قلبهایی شکسته شده است. این صدمات برای مدت کوتاه بسیار معمولی هستند اما همین دردها گاهی اوقات ماندنی می‏شوند و ما با یادآوری و آن صدمات این دردها را دوباره زنده کرده و با آنها دست و پنجه نرم می‏کنیم.

این مسئله نه تنها باعث ناراحتی ما شده بلکه می‏تواند روابط ما را بیش از پیش خدشه‏دار کرده و باعث برآشفتگی و بی میلی در رویارویی با مردم شود. ما گاها در دایر ه خشم و عصبانیت گرفتار می‏شویم و زیبایی‏های زندگی را از یاد می‏بریم. ما باید بخشیدن را بیاموزیم و آنرا در زندگی خود جاری سازیم. بعضی اوقات بخشیدن یک فرد چنان می‏تواند فضای ذهنی ما را باز کند که هیچ عمل دیگری به آن نمی‏رسد. مثلا ما چند سال پیش از یکی از دوستان خود صدمه‏ای روحی خورده‏ایم که تا امروز آنرا در ذهن خود می‏پرورانیم. اما باید بدانیم که با بخشیدن آن فرد علاوه بر اینکه فضای ذهنی خود را باز کرده بلکه فردی دیگر را خوشحال نموده‏ایم...........


 


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 15 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

اعتماد به نفس مطلق

 
اولین گام در موفقیت «خودشناسی» است. ابتدا سعی کنید شناخت درستی از خود و ویژگی های اخلاقی و شخصیتی خود کسب کنید و با توجه به این که هیچ کس کامل نیست.

1- اولین گام در موفقیت «خودشناسی» است. ابتدا سعی کنید شناخت درستی از خود و ویژگی های اخلاقی و شخصیتی خود کسب کنید. و با توجه به این که هیچ کس کامل نیست، اگر ایرادی یا مشکلی دارید که خود به تنهایی قادر به یافتن راه حل مناسبی برای مقابله با آن نیستید و شخص قابل صلاحیتی برای مشورت ندارید، از مشاوران و متخصصین کمک بخواهید.

2- تاریک ترین زمان شب، نزدیک ترین زمان به سپیده صبح است. این جمله را به خاطر بسپارید و با کوچکترین ناملایمات از تلاش خود دست بر ندارید و به سادگی خود را بازنده تلقی نکنید. 

3- بدون توجه به نتیجه کار، تمامی نیروی خود را به کار گیرید تا مسئولیتی که به عهده شماست، به بهترین نحو انجام پذیرد. در واقع اولین هدف در انجام وظایفتان باید، داشتن وجدان کاری، دقت و تلاش باشد. با انتخاب این الگو، حتی اگر به موفقیت هم نائل نشوید، وجدانی آسوده خواهید داشت و لطمه ای به اعتماد به نفس شما وارد نخواهد شد.

4- همیشه هدفمند باشید. اگر خواسته هایتان خیلی دور از دسترس به نظر می آید، برای تحقق آنها برنامه ای چند مرحله ای طراحی کنید. یعنی برای خود اهداف کوتاه مدت انتخاب کنید و مطمئن باشید حتی اگر یک گام کوچک، اما درست بردارید، این گام در دستیابی به اهداف نهایی شما بسیار مؤثر خواهد بود و در واقع، فاصله شما را به هدف دلخواهتان کوتاه تر خواهد کرد.

5- در لحظات سختی که احساس تنهایی و ناامیدی می کنید، به خاطر بیاورید یگانه قادر متعال در کنار شماست. به خدا توکل کنید، محکم و راسخ گام بردارید و پس از موفقیت شکرگزار باشید. 

6- هیچ گاه اجازه ندهید افراد منفی باف با عقاید ناسالم خود، ذهن شما را مسموم کنند. اگر از درستی کاری که قصد انجام آن را دارید، اطمینان حاصل نموده اید، بدون فوت وقت آن را به انجام برسانید و نگذارید کسی به اراده شما خللی وارد کند.

7- از شوخی های توهین آمیز که باعث خدشه دار ساختن شخصیت خودتان یا دیگران می شود، خودداری کنید. 

8- توانایی های خود را دست کم نگیرید، استعدادهای خود را باور داشته باشید و مطمئن باشید انسان در فرهنگ مذهبی ما بی جهت «اشرف مخلوقات» نامیده نشده و می تواند با اراده و پشتکار، به موفقیت های نامحدودی دست یابد.

9- در لحظات سختی و پریشانی، دقایقی را با خود خلوت کنید و سعی کنید عوامل مولد نگرانی تان را پیدا کرده و درصدد رفع آن عوامل برآیید. اجازه ندهید افکار منفی به ذهن تان هجوم بیاورد. خود را دلداری بدهید و تصمیم بگیرید تلاش های خود را از سر بگیرید. 

10- نسبت به کودکان خود بیش از حد سخت گیر نباشید و با خشونت با آنان رفتار نکنید. سعی کنید بین خودتان و آنان رابطه دوستانه ای برقرار سازید و در صورتی که خطایی انجام می دهند، با تذکرات به جا و دوستانه آنان را متنبه کنید.

11- قبل از انجام هر کاری به عواقب حاصله آن خوب فکر کنید، در صورت نیاز به راهنمایی با افراد مثبت اندیش، واقع گرا و آگاه مشورت کنید و از انجام کارهای غیرمنطقی و غیراصولی که می تواند به شکست یا سرزنش دیگران منتهی شود، بپرهیزید.

12- اگر خواستار احترام دیگران هستید، اول خودتان به خودتان احترام بگذارید.

13- سعی نکنید با توسل جستن به کارهای ضد ارزشی و غیرانسانی، موفقیتی کسب کنید. به خود گوشزد کنید موفقیتی که در گروی لطمه زدن به سجایای انسانی باشد، فاقد ارزش و ناپایدار است.

14- محیط کاری شما به مثابه یک دهکده کوچک است. قطعاً هر حرف یا اظهارنظری که در مورد همکارانتان انجام دهید، دیر یا زود به گوش آنان خواهد رسید. پس مراقب رفتار و سخنان خود باشید. شاید یک حرف نسنجیده و نادرست، رابطه شما را برای همیشه با دوستی خوب و همکاری شایسته و دلسوز قطع نماید و شما هرگز قادر به جبران این خسارات معنوی نباشید. 

15- با افراد حسود و بدبین مشورت نکنید.

16- اگر عادت یا ویژگی در شما وجود دارد که باعث آزارتان می شود، با برنامه ریزی درست و اصولی آن را از خود دور کنید. مثلاً اگر اندام ناموزونی دارید، با انجام ورزش و رژیم های درست غذایی اندام خود را متناسب کنید.

17- اگر می خواهید از پیشرفت خود اطلاع حاصل کنید، خود را نسبت به گذشته خودتان مقایسه کنید نه با دیگران.

18- «همیشه نیمه پر لیوان را ببینید نه نیمه خالی آن را» . بسیاری از ما حداقل یک بار هم که شده این جمله زیبا را شنیده ایم. سعی کنیم از این جمله، به عنوان یک تکنیک مثبت اندیشی استفاده کنیم.

19- همه روزه ما با انبوهی از ایده های مختلف که متعلق به افراد پیرامون ماست، روبرو هستیم. به باورهای خود ایمان داشته باشید و هرگز اجازه ندهید ایده های یأس آور دیگران، شما را از رسیدن به اهدافتان باز دارد و یا ریتم حرکت شما را کُند کند.

20- اگر مشکلات حرفه ای خود را نمی توانید به تنهایی حل کنید، از افراد زبده و با تجربه کمک و مشورت بخواهید و دانش حرفه ای خود را گسترش دهید و از سؤال کردن هراسی نداشته باشید.

21- هر جایی از مسیر زندگیتان که هستید، اگر متوجه شده اید جهت یابی درستی انجام نداده اید و نیاز به تغییر مسیر دارید، پس از حصول اطمینان از صحت مسیر جدید، بدون تأسف و درنگ از خود انعطاف نشان دهید و راه و روشی را برگزینید که سبب بهتر شدن نتیجه غایی شما و میانبری برای رسیدن به هدفتان باشد.

22- اگر می خواهید حرکت نوینی را در زندگی آغاز کنید، پس از تحقیق و جمع آوری اطلاعات موثق، اولین گام را پرتوان بردارید و تردید را از خود دور کنید. 

23- فرزندان خود را از کودکی به مستقل بودن تشویق کنید و با دادن مسئولیت های متناسب با سن آنان، روحیه استقلال و خودباوری آنها را شکوفا سازید.

24- در هر کاری تعادل را حفظ کنید و از افراط و تفریط بپرهیزید، چون هر کدام می توانند به اندازه دیگری عاملی جهت شکست شما به حساب آیند.

25- همیشه خوش ژست و پرانرژی باشید. حتی در لحظات بحرانی بر خود مسلط باشید و قیافه انسان های شکست خورده را به خود نگیرید.

26- اندیشه های امروز شما، فردای شما را خواهد ساخت، پس همیشه مثبت اندیش باشید و ضمن انجام فعالیت های لازم خود را برنده تلقی کنید. 

27- گاهی تنبلی در انجام وظایف روزمره باعث می شود در برنامه های زندگی مان خلل ایجاد شود و عقب بمانیم. برای جلوگیری از این معضل، برنامه روزانه ای برای خود تهیه کنید و برحسب اولویت، موارد را در آن درج نمایید و سعی کنید در طی روز آنها را به انجام برسانید. 

28- هر شکستی را پلی به سوی موفقیت قلمداد کنید. از اشتباهات خود درس بگیرید و به جای سرزنش کردن خود یا دیگران، دنبال راه حل مناسبی جهت تغییر شرایط باشید و توجه داشته باشید از تکرار مجدد آن اشتباهات، خودداری کنید. 

29- «همه چیز را همگان دانند» ، اگر این جمله زیبای سقراط را به خاطر داشته باشید، توقع بیش از حد از خودتان یا دیگران نخواهید داشت.

30- بر همگان مسلم است تواضع، صفت بسیار نیک و پسندیده ای است. اما تواضع را با خوار و حقیر شمردن خود اشتباه نگیرید و خود را بی ارزش جلوه ندهید.

31- در به انجام رساندن کارهای مهم و کارهایی که جبران آن مشکل است، از تمرکز و دقت حواس بیشتری کمک بگیرید. با توجه به این ضرب المثل «پارچه را دوبار اندازه بگیرید و یک بار ببرید» در به انجام رساندن کارهایی که امکان تکرار یا جبران ندارند، بیش از مابقی کارها دقت داشته باشید.

32- به دیگران و خودتان شانس جبران اشتباهات را بدهید. شاید یک شروع جدید، زندگی جدیدی برایتان به ارمغان بیاورد.

33- کودکان خود را نزد دوستانشان و در جمع اقوام تنبیه نکنید و با شرح دادن اشتباهات آنان در جمع، خجالت زده و شرمنده نکنید.

34- اگر هر چه سعی می کنید ولی به مقصدتان نمی رسید؟ قدری تأمل کنید و از زاویه جدیدی به خواسته هایتان بنگرید، شاید درهای جدیدی به سوی شما گشوده شود.

35- برای کم کردن ضریب خطاهای خود در محیط کار، استانداردهای کاریتان را رعایت کنید.

36- لیستی از مواردی که در زندگی تان وجود دارد و برایتان آزار دهنده است را تهیه کنید و با بررسی علل به وجود آمدن آنها به مقابله با آنان بپردازید.

37- در برابر افراد پیر و مسن بیشتر احساس مسئولیت کنید، یادتان باشد آنان حساس و شکننده هستند و نباید با خشونت و بدخلقی از رفتارهایی که شاید در سن و سال آنها طبیعی است، ایراد بگیرید و اعتماد به نفس آنها را از بین ببرید.

38- وقتی که مسئولیتی را به عهده کودکان خود می گذارید، از دور آنها را کنترل کنید و طوری کمک شان کنید که خود را ناتوان احساس نکنند.

39- وقتی در جمع دوستان قرار دارید، سعی کنید به همه توجه نشان دهید و فقط یک یا چند نفر را مخاطب قرار ندهید.

40- وقتی در یک مجموعه کار می کنید، تنها مهم نیست که خودتان خوب و بی نقص باشید. در نظر داشته باشید حتی اگر یک نفر هم در جمع درست کار نکند، باز نتیجه کاملاً مطلوب حاصل نمی شود. پس برای حصول به نتیجه دلخواه، در حرکت های گروهی به افراد ضعیف بیشتر توجه کنید و با همسو کردن آنان با گروه، موفقیت جمع را تضمین کنید.

http://www.1doost.com/

 

نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 15 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

چگونه از عصبانیت رها شویم؟

تنفس عمیق و آرام سازی ذهن: این روش می تواند در كاهش احساس عصبانیت به شما كمك كند. در مواقع عصبانیت دروضعیت راحتی دراز بكشید، چشمانتان را ببندید، و از راه بینی نفس بكشید و روی نفس كشیدن خود تمركز كنید و بازدم های خود را بشمرید و این كار را تا ۲۰ دقیقه ادامه دهید و سعی كنید تنها صدای نفس خود را بشنوید. حتی می توانید با خود كلماتی از این قبیل را تكرار كنید: آرام باش، سخت نگیر، آبی باش.
۲. تلاش كنید عصبانیت خود را به تأخیر بیندازید و فراموش نكنید به تأخیر انداختن عصبانیت برابر با مسلط شدن برآن است.
۳. در لحظه عصبانیت سریعاً به خاطر آورید كه هركسی حق دارد طبق میل خود رفتار كند پس به اطرافیان اجازه بدهید با آزادی عمل رفتار كنند البته تاجایی كه به حریم شما مربوط نشود.
۴. مواردی كه شما را عصبانی می كنند یادداشت كنید و راههای دوری از آنها را پیدا كنید.
۵. از یك فرد مورد اعتماد بخواهید با علائمی عصبانی شدن را به شما گوشزد كند.
۶. از دیدن برنامه ها و فیلم های خشونت بار دوری كنید.
۷. با دوستانتان جلسات بحث بدون كتك كاری و برخورد فیزیكی فراهم كنید.
۸. ورزش را فراموش نكنید. فعالیت های فیزیكی موجب تخلیه انرژی های منفی می شود.
۹. رژیم غذایی مناسب داشته باشید و مدت زمان مناسبی را به خواب اختصاص دهید.
۱۰. احساسات درونی خود را با یك دوست صمیمی در میان بگذارید و در باره آن چیزهایی كه شما را آزار می دهد صحبت كنید.
۱۱. از افرادی كه باعث عصبانیت شما می شوند دوری كنید و انرژی های منفی را از خود دور كنید.
۱۲. فراموش نكنید آدمی می تواند دیگران را دوست بدارد كه خود را دوست بدارد و آدمی كه خود را دوست دارد برای آرامش خود تلاش می كند.

نويسنده: sara | تاريخ: پنج شنبه 14 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

عطر درمانی چیست؟

در واقع این روش درمانی جزو قدیمی‌ترین درمان‌هاست. گفته شده كه به‌ طور سنتی مصریان از روغن‌های خوشبو برای ماساژ و درمان بیماری‌های گوناگون استفاده می‌كردند.

در دوران شیوع طاعون بسیاری از افراد جهت جلوگیری از انتشار این بیماری، روغن‌های معطر را می‌سوزاندند، زیرا اعتقاد داشتند كه بوی خوش، طاعون را ریشه‌كن می‌كند.

این روش از دو طریق عمل می‌كند:

روش مستقیم: تحریك‌كننده‌های اعصاب بویایی در واقع بوهایی هستند كه می‌توانند از طریق دستگاه عصبی سبب تحریك‌شدن و در نتیجه فعال‌شدن غدد درون‌ریز شوند كه این عمل باعث می‌شود كه پیك‌های شیمیایی- عصبی مانند آدرنالین و ایندورفین و... كه نقش زیادی در تنظیم تعادل بدن دارند، ساخته شوند و در نتیجه تعادل در بدن ما ایجاد می‌شود و عدم تعادل‌ها از بین می‌رود.

روش غیر مستقیم: در این روش با استنشاق یك بو، مركز حافظه بویایی فرد فعال می گردد. در این قسمت هر بو، همراه با حس ما نسبت به آن بو ذخیره می‌شود (اغلب احساسی كه اولین بار با استنشاق یك عطر به ما دست داده است). وجود چنین مركزی در مغز سبب می‌شود كه یك بو به نظر ما خوب و دیگری بد باشد.

بعد از فعال شدن این بخش، دستگاه لیمبیك پیك‌های شیمیایی آزاد می‌كند و شما احساسی را پیدا می‌كنید كه اولین بار با تماس با این بو پیدا كرده بودید و در نتیجه ما احساس خوب یا بد خواهیم داشت. اگر ما برای درمان از مواد معطری استفاده كنیم كه حالتی خوب در بیمار ایجاد كند، می‌تواند سبب درمان شود.

به طور كلی این روش، درمان روانشناسی و درمان فیزیكی را توأماً به همراه دارد و با كمك به بدن و ذهن به درمان بیماران كمك می‌كند.

چگونه از این روش استفاده می‌شود؟

به این روش، بهبود با لذت نیز می‌توان گفت. زمان خاصی برای استفاده از این درمان بیان نشده و عطرهای مورد استفاده را می‌توان به صورت اسپری در محیط زندگی فرد بیمار پخش كرد.

برای مثال چند عطر و موارد استفاده آن را معرفی می‌كنیم:



اسانس رز:

این اسانس یكی از اسانس‌هایی است كه به سختی به دست می‌آید، زیرا به طور مثال 6 تن گلبرگ رز تنها یك كیلوگرم اسانس یا روغن معطر می‌دهد. با الكل یا حلال‌ها، عصاره‌گیری انجام می‌شود. این روش دو مزیت دارد؛ یكی اینكه روش ارزانی است و دیگر اینكه به بوی گلبرگ تازه نزدیك‌تر خواهد بود.

از بوی رز در روان‌ درمانی‌ها استفاده می‌شود، زیرا كه حس هارمونی و امنیت در بدن ما ایجاد می‌كند و به ما كمك می‌كند تا به غرورمان مسلط شویم. انرژی دوست‌داشتن در فكر و فعالیت‌هایمان ایجاد می‌كند و در كل به قلب ما انرژی تازه می‌بخشد.

از سقط جنین‌ جلوگیری می‌كند، گرفتگی‌های عضلات و خونریزی‌ها را متوقف می‌كند، مشكلات قاعدگی و یائسگی را حل می‌كند و بهترین حمایت‌كننده روانی در دوران حاملگی است كه بسیار بهتر از حمایت‌كننده‌های فیزیكی عمل می‌كند.
اسانس لیمو ترش:

این عطر از پوست لیمو ترش بدست می‌آید و سبب بهبود قدرت تمركز در افراد و نیرو بخشیدن به فعالیت‌های ذهنی و تحریكات عصبی می‌شود.

عطر لیمو ترش، عطر قابل توصیه برای محیط‌های كار است، زیرا كه جو محیط كار را آرام می‌كند و باعث می‌شود كه از اشتباهات انسانی پیشگیری شود. همچنین خستگی، تنبلی و استرس را از بین می‌برد و ایجاد ارتباط را در محیط كار آسان‌تر می‌كند.

مانند دیگر اعضای خانواده مركبات، لیمو ترش در ضدعفونی كردن محیط قدرتمند است و در درمان كم‌خونی، اسهال، فشار خون بالا، كلسترول بالا، رماتیسم، بی‌اشتهایی، سردرد، خارش و آسم مؤثر است.



اسانس وانیل:

این اسانس از دانه‌های گیاهی كه در ماداگاسكار و اندونزی رشد می‌كند گرفته می‌شود. خاصیت درمانی برای پوست دارد و به همین دلیل در ساخت وسایل آرایشی از آن استفاده می‌شود.

از نظر روانشناسی داروی ضد افسردگی است، زیرا كه با بوییدن عطر آن احساس آرامش در افراد ایجاد می‌شود.

همچنین از نظر فیزیكی نیز فوایدی را به همراه دارد كه می‌توان از آنها خاصیت ضد درد بودن را نام برد.

 

نويسنده: sara | تاريخ: چهار شنبه 13 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

عطر درمانی


عطر درمانی


مقدمه

کلمه ی آروماتراپی به معنای درمان با استفاده از بو و عطر است و به مصرف روغن های بودار در معالجه عمومی برای توسعه سلامتی و احساس خوب و حفظ تعادل بدن باز می گردد. روغن های بودار روغن هایی هستند که از اسانس معطر گیاهان، گل ها، درختان، میوه ها، علف ها، پوست و بذر تهیه می شوند. بیش از 150 نوع روغن قابل استخراج است. این روغن ها قابل تقسیم به روغن هایی با خواصِ درمانی، روانی و فیزیولوژیکی هستند که باعث حفظ سلامتی و جلوگیری از بیماری می شوند. تمامی روغن های بودار دارای خلاقیت شفادهنده ی واحد و ارزش ضدعفونی کنندگی هستند.
برخی از روغن ها دارای خاصیت ویروسی، ضد التهاب، تسکین دهنده درد، ضد افسردگی، محرک، آرام بخش، خلط آور و حتی تقویت سیستم گوارش و هاضمه هستند. روغن های گیاهی با جذب شدن در بدن ما تأثیرات خود را اعمال می کنند و باقی مانده آن به طور طبیعی از بدن دفع می شود. به علاوه این روغن ها می توانند بر هیجانات، ذهن و احساس نیز تأثیر بگذارند. آنها از سه طریق وارد بدن ما می شوند.
1- اشتیاق
2- آشامیدن
3- مصرف موضعی پوستی.


از دیدگاه شیمیدانان روغن های معطر و گیاهی، مخلوطی از ترکیبات مختصر زیستی هستند. کتون (از گروه کربونیل «شیمی»)، ترین (هیدروکربن های موجود در اسانس به فرمول C10H6-، استر (نمک آلی)، الکل، آلدئید و صدها مولکول دیگر که رده بندی کردن آنها بسیار دشوار است، چون بسیار کوچک و پیچیده هستند. مولکول های روغن های معطر گیاهی خیلی ریز هستند.
آنها به راحتی از طریق پوست انسان نفوذ کرده و به سادگی مستقیماً وارد گردش خون فرد می شوند و در نهایت در سیستم و اعضای داخلی جریان پیدا می کنند و خارج می شوند. غلظت روغن های گیاهی و معطر به خاطر چربی نیست و بیشتر مانند دستگاه های تبخیر و نساجی اند. برخی از آنها مایعات نامحلول در آب هستند و بلافاصله به محض قرار گرفتن در معرض هوا تبخیر می شوند. برای به دست آوردن 3 کیلوگرم روغن اسطوخودوس یا سنبل ما به 100 کیلوگرم گیاه اسطوخودوس (سنبل) نیاز داریم برای تولید 1 کیلوگرم روغن یاسمن ما به 8 میلیون عدد گل یاسمن نیاز داریم.
برخی از این روغن های معطر بسیار گرانبها هستند، چون با زحمت و زجر بسیار زیادی استخراج می شوند.
مرحله تلخیص و استخراج، عطرگیری (defleurage) نامیده می شود و در اکثر مواقع چربی به جای روغن استفاده می شود. پس از این مرحله، عطرگیری با روغن های جاذب (enflevrage) آغاز می شود که برای تلخیص و تصفیه نهایی انجام می گیرد.


برخی از روغن های گیاهی که در عطر درمانی برای اهداف مشابه مصرف می شوند شامل موارد زیر هستند:
1- کلاری ساژه (گل مریم یا راوید) (نام علمی salvia Scarea)
2- اکالیپتوس (نام علمی Eucalyptus globulus)
3- گل شمعدانی (نام علمی Pelargnium graveolens)
4- اسطوخودوس (نام علمی davendula vera officinals)
5- لیمو (نام علمی Citrus limonem)
6- نعناع وحشی (نام علمی Mentha piperita)
7- جو (برگ ها) (نام علمی Citus aurantium)
8- رزماری (نام علمی Rosmarinus officinals)
9- چای درختی (نام علمی Melaleuca Alternifolia)
10- یلانگ یلانگ (نام علمی Cananga Odorata)
این روغن ها می توانند برای جعبه روغن مبتدیان مناسب باشند.

خاستگاه عطر درمانی

قدیمی ترین مورد مصرف روغن های معطر به حدود 6000 سال پیش باز می گردد زمانی که پزشک مصری، ایم هوتپ، خدای علم طب آن دوره مصرف روغن های معطر را برای استحمام و ماساژ توصیه کرد.
در 4500 سال پیش از میلاد مسیح، مصری ها از صمغ درخت کندر(مرمکی) و چوب سدر برای مومیایی کردن مرده ها استفاده می کردند. 6500 سال بعد محققین پی بردند که چوب گیاه سدر به طور طبیعی دارای خاصیت ضد میکروبی، ضد عفونی و نگهدارنده است.
سقراط، پدر یونانی علم طب، استحمام با روغن های معطر به طور منظم و ماساژ با عطر را توصیه کرده است. این همان شیوه ای است که به طور موثر در آتن برای پیشگیری از طاعون انجام می شده است.
رومی ها نیز روغن ها گیاهی و معطر را برای لذت بردن، تسکین درد، ماساژها و حمام های معطر معروف خود به کار می بردند.
امپراطور روم که در مجالس عیش و میهمانی و خوش گذرانی زیاده روی می کرد، برای درمان سردرد، مشکلات هضم و حفظ روحیه و توان خود، در طول مجلس و تفریح از عطر گل سرخ استفاده می کرد. در طی طاعون عظیمی که در سال 1665 شهر لندن با آن مواجه شد، مردم بسته های چوب سدر و سرو و اسطوخودوس (سنبل) را در خیابان ها می سوزاندند.
همچنین دسته های همان گیاهان را به عنوان تنها دفاع برای مبارزه با بیماری های عفونی به کار می بردند.
عطر درمانی در اوایل قرن بیستم به تأیید وسیع تری دست پیدا کرد.
در سال 1930 رنه موریس گاته فوس (Rene Maurice gate fosse) شیمی دان فرانسوی دست سوخته خود را در روغن اسطوخودوس (سنبل) فرو برد. به شکل شگفت آوری بدون هیچ جای زخم و عفونتی دست او خیلی سریع بهبود یافت.
او تحقیقات مهم و قابل توجهی روی روغن های مختلف و اثرات درمانی و روان درمانی آنها انجام داد.
دکتر جین ولنت ( Jane Velnet ) جراح فرانسوی ارتش به وفور از روغن های گیاهی در جنگ جهانی دوم استفاده می کرد. امروزه تحقیقات، موارد مصرف متعدد روغن های معطر را ثابت کرده است. تحقیقات پزشکی سال های اخیر نشان داده رایحه ای که ما استشمام می کنیم اثرات مهمی در مسیر احساس به جای می گذارد.
بوها به طور مستقیم روی مغز تأثیر می گذارند درست مانند داروها.
برای مثال بوییدن گیاه اسطوخودوس ( سنبل ) امواج آلفا را در پشت سر افزایش می دهد و این ناحیه مرتبط با آرامش و ریلکسیشن است.
روغن های گیاهی مانند معالجات معنوی ( ریکی، پرانیک، masinifi )، درمان های دارویی و گیاه درمانی دارای نیروی زندگی هستند که در درون بدن به حرکت و لرزش در می آیند و فواید آنها به شکل ظریف و ماهرانه ای خود را نشان می دهد.
منبع: www.khanevadeyema.com


 

نويسنده: sara | تاريخ: چهار شنبه 13 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

فنون و روشهاي كاهش اضطراب

 
  براي كاهش اضطراب فرد روشهاي مختلفي وجود دارد ، يكي از روشهاي مؤثر در كاهش اضطراب و استرس ، « آرام سازي » است . اين روش بطرق مختلفي اجرا مي شود كه يكي از روشهاي آن كه در حال حاضر به آن مي پردازيم روش « تنش و استراحت » است . اين روش در كاهش بسياري از موقعيتهاي اضطراب آور و تنش زا به اثبات رسيده است .

 

دستورالعمل آرامسازي

 

1-    روي صندلي راحتي نشسته يا روي تخت دراز بكشيد.

2-    در صورت پوشيدن لباس تنگ ، آنها را شل كنيد.

3-    چشمان خود را ببنديد سه بار نفس عميق بكشيد، لحظه اي نفس را نگه داشته سپس بطور آرام بازدم كنيد (10 ثانيه )

4-  دست راست خود را محكم مشت كرده و به انقباض و فشاري كه احساس مي كنيد خوب توجه كنيد (5 ثانيه ) حالا شل كنيد (10 ثانيه ) اين عمل را مجدداً تكرار كنيد به احساسي كه در انگشتان دست و ساعد ايجاد مي شود توجه كنيد ( 5 ثانيه ) در اين لحظه به احساس آرامشي كه در ساعد دست خود احساس مي كنيد توجه كنيد و از اين آرامش لذت ببريد.

5-  دست چپ خود را محكم مشت كرده ، وبه انقباض و احساس تنشي كه در انگشتان دست و ساعد ايجاد مي شود توجه كنيد (5 ثانيه) حال شل كنيد (10 ثانيه) اين عمل را مجدداً تكرار كنيد تا آرامش را در ساعد دست چپ خود احساس كنيد و از اين حس لذت ببريد.

6-  دست راست خود را محكم مشت كرده ، ساعد را خم كنيد تا ماهيچه هاي ساعد سفت شوند آن را محكم نگه داريد و احساس تنش را حس كنيد (5 ثانيه) حالا شل كنيد گرمائي كه از ماهيچه هاي ساعد منتشر مي شود و از راه انگشتان خارج مي شود را احساس كنيد (10 ثانيه )همين عمل را در مورد دست و ساعد چپ عيناً اجرا كنيد و از احساس خوبي كه داريد آرامش پيدا كنيد و از اين حس لذت ببريد.

7-  حالا دو دست خود را با هم مشت كرده ، آنها را خم كنيد تا كاملاً سفت شوند فكر خود را روي اين تنش متمركز كرده و آن را حس كنيد (5 ثانيه) . حالا آنها را شل كنيد و به احساس گرما و آرامشي كه در سراسر ماهيچه هاي دستتان رخ مي دهد توجه كنيد تمام تنش از انگشتانتان خارج مي شود (10 ثانيه)حس خوبي داريد و اين حس به شما آرامش مي دهد آرام باشيد آرامتر ...

8-  حالا پيشاني خود را چين انداخته ، تا آنجا كه ممكن است چروك كرده ، چشمانتان را محكم روي هم فشار دهيد اين حالت تنش را در پيشاني و چشمان خود احساس كنيد (5 ثانيه) حالا آنها را شل كنيد (10 ثانيه) واز اين حس خوب آرامش پيدا كنيد آرامشي

     بي نظير .

9-  دندانهايتان را روي هم بفشاريد چانه خود را بلند كرده تا ماهيچه هاي گردنتان سفت شود لبهاي خود را محكم روي هم فشار دهيد از وجود چنين تنشي آگاه شويد (5 ثانيه) حالا آنها را شل كنيد و بگذاريد آرواره پايين كمي آويزان شود (10 ثانيه) راحت باشيد و آرامش و راحتي را حس كنيد از احساس خود لذت ببريد.

10-  حالا موارد 8و9 را بر روي هم انجام داده و پس از ايجاد تنش آن ها را رها و شل كرده و از تفاوت دو حالت تنش و استراحت لذت ببريد (10 ثانيه) چه حس خوبي داريد احساس آرامش مي كنيد.

11-  حالا سرخود را محكم به سطحي كه به آن قرار دارد فشار دهيد آنقدر به پشت فشار دهيد كه بتوانيد انقباض را بخصوص در پشت گردن و قسمت فوقاني پشت خود احساس كنيد (5 ثانيه) حالا شل كنيد بيشتر وبيشتر (10 ثانيه) راحت و راحتر ، آرام و آرامتر .

12-  حالا شانه هاي خود را به جلو فشار داده و همزمان ماهيچه هاي شكمتان را منقبض كنيد آنرا نگه داشته (5 ثانيه) سپس شل شل كنيد و از تفاوت اين دوحالت آگاه شده ولذت ببريد (10 ثانيه) اين عمل را مجدداً تكرار كنيد تا احساس آرامش تمام شانه هاي شما را در برگيرد و از اين احساس لذت ببريد.

13-  حالا يك نفس عميق بكشيد، ريه ها را پر از هوا كرده و نفس خود را حبس كنيد ماهيچه هاي سينه را سفت كرده (5 ثانيه) سپس آن را شل نماييد شل تر ، و هوا را به آرامي بازدم كنيد (10 ثانيه) چه هواي خوبي چه حس خوبي در خود داريد.

14-  قسمت پايين و بالاي پشت را سفت كنيد آنرا نگه داشته و حس كنيد (5 ثانيه) حالا آنرا شل وشل تر كنيد و از تفاوت دو حالت آگاه شده و از آن لذت ببريد (10 ثانيه) لذتي بي مانند .

15-  حال ساقها ، زانوها و رانهاي خود رامنقبض و سفت كرده آنرا نگه داشته ، سفتي عضلات را احساس كنيد (5 ثانيه) حالا آنرا شل كنيد (10 ثانيه)

16-  حالا پاي چپ خود را از ناحيه قوزك به عقب خم كنيد و انگشتان پا را به عقب محكم خم كنيد، طوري كه عضله پشت ساق پا و ران كاملاً به حالت كشيده درآيند ، بيشتر و بيشتر و ازاين حالت لذت ببريد (10 ثانيه) . همين عمل را روي پاي راست خود و بعد از آن همزمان و توام روي هر دو پاي راست و چپ اجرا كنيد و راحتي را در هردوپاي خود احساس كنيد راحت وراحت تر.

17-  حالا تمام عضلاتي كه به حالت تنش و استراحت در آورديد مرور كنيد و هركدام كه در حالت انقباض بود حواس خود را به آن متمركز كرده و سپس به آن فرمان داده تا شل و آرام شود سعي كنيد تمامي ماهيچه ها را به حالت آرامش كامل در آوريد هرچه بيشتر و بيشتر بازهم بيشتر.

 حالا احساس خواهيد كرد كه آرامش در تمام بدنتان نفوذ كرده است سعي كنيد آرام آرام باشيد و از چنين آرامشي لذت ببريد (2 دقيقه) سپس تا 10 شمرده و چشمان خود را آرام باز كنيد.

·       براي كاهش اضطراب خود، اين تمرين را حداقل يك بار در طول روز يا در وقت خواب انجام دهيد.

 

نويسنده: sara | تاريخ: دو شنبه 11 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

مجموعه شماره چهار از زیباترین گل های رز


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: یک شنبه 10 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

کدام غذا ها استرس را کاهش میدهد؟

چگونگی کنترل استرس یکی از بهترین شیوه‌ها برای حفظ سلامت بدن است.شواهد نشان می‌دهد فشار بیش از حدی که در زندگی بر ما وارد می‌شود، فقط باعث از بین رفتن حال و حوصله، و تغییر خلق و خو نمی شود. افرادی که همیشه تحت استرس هستند نسبت به انواع بیماری‌های جسمی، از سرماخوردگی ساده گرفته تا فشار خون بالا و بیماری‌های قلبی نیز آسیب‌‌پذیرترند.

 

راه‌های زیادی برای مقابله با استرس وجود دارد که یکی از آنها خوردن مواد غذایی مناسب است.

مواد غذایی به شیوه‌های مختلف می‌توانند با استرس مقابله کنند. غذاهای آرامش‌بخش سطح سروتونین بدن را افزایش می‌دهند. سروتونین در کاهش فشارهای روانی موثر است.

غذاهای دیگر سطح کورتیزول و آدرنالین (هورمون‌های استرس زا که در دراز مدت عوارضی برای بدن دارند) را کاهش می دهند.

در نهایت نیز، یک برنامه غذایی مناسب با کاهش فشار خون و تاثیر مثبت بر سیستم ایمنی بدن می‌تواند استرس را کاهش دهد.

 

کربوهیدرات‌های پیچیده

تمامی کربوهیدرات‌ها، مغز را تحریک می‌کنند تا سروتونین بیشتری تولید کند. برای تنظیم میزان سروتونین بهتر است کربوهیدرات‌های پیچیده بخورید که آرام‌تر هضم می‌شوند. بهترین منابع این مواد، غلات و نان‌های سبوس‌دار است.

 

مرکبات

مرکبات مثل پرتقال، سرشار از ویتامین C هستند. مطالعات نشان می‌دهد این ویتامین می‌تواند سطح هورمون‌های استرس‌زا را کاهش دهد و سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند.


غذاهای کاهش دهنده استرس

اسفناج

اسفناج به دلیل داشتن منیزیم در کاهش استرس موثر است. منیزیم کمک می‌کند سطح کورتیزول در بدن تنظیم شود. علاوه بر این کمبود منیزیم باعث سردرد و خستگی می‌شود که از علائم استرس هستند.

 

ماهی‌های چرب

برای کنترل کورتیزول و آدرنالین، ماهی‌های چرب بخورید. اسیدهای چرب امگا 3 که در ماهی‌ها یافت می‌شوند، از بروز بیماری‌های قلبی پیشگیری کرده و با هجوم هورمون‌های استرس‌زا مقابله می‌کنند.

 

چای سیاه

تحقیقات نشان می‌دهد، مصرف چای سیاه (ترجیحا کمرنگ) به شما کمک می‌کند خیلی سریع‌تر از شرایط استرس زا دور شوید. اما قهوه می‌تواند میزان استرس را افزایش دهد.

 

پسته

پسته می‌تواند تاثیر هورمون‌های استرس‌زا را بر بدن کاهش دهد. آدرنالین فشار خون را افزایش می دهد و باعث می‌شود زمانی که تحت استرس هستید، ضربان قلب شما افزایش یابد. خوردن یک مشت پسته در هر روز می‌تواند فشار خون را کاهش دهد و در نتیجه اثر ترشح آدرنالین را نیز کم کند.
غذاهای کاهش دهنده استرس

بادام

بادام سرشار از ویتامین‌های مفید است؛ از جمله ویتامین E که سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند و ویتامین‌های گروه B که بدن را در برابر حملات استرس‌زا انعطاف‌ پذیر و آماده می‌کند. برای این‌ که از فواید این ماده غذایی بهره‌مند شوید، هر روز مقداری بادام بخورید.

 

سبزیجات خام

مصرف سبزیجات ترد و خام می‌تواند با اثرات منفی استرس مقابله کند. جویدن کرفس یا هویج خام به رها شدن گرفتگی فک‌ها در مواقع استرس کمک می‌کند و در نتیجه سردردهای عصبی را کاهش می‌دهد.

 

شیر

یکی دیگر از راه‌های کاهش استرس، خوردن یک لیوان شیر ولرم قبل از خواب است. محققان می‌گویند کلسیم موجود در شیر می‌تواند گرفتگی های عضلانی را کاهش دهد و باعث تسکین تنش شود.

 

ورزش، دشمن استرس

علاوه بر رژیم غذایی مناسب، یکی از بهترین شیوه‌های مبارزه با استرس، ورزش کردن است. ورزش‌های هوازی در این باره بسیار موثرند، زیرا این ورزش‌ها اکسیژن دریافتی توسط بدن را افزایش می دهند و باعث تولید آندورفین (ماده شیمیایی آرامش‌بخش) می‌شوند. برای این ‌که نتایج مثبت ورزش را در خودتان ببینید، 3 تا 4 بار در هفته و هر بار 30 دقیقه ورزش کنید.

جام جم آنلاین


 

نويسنده: sara | تاريخ: یک شنبه 10 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

آرام باشید ولذت ببرید...(مجموعه شماره5)

برای دیدن تصاویر بیشتر بر روی ادامه مطلب کلید کنید.


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: یک شنبه 10 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

ریلکسیشن

تن آرامی یا ریلکسیشن (Relaxation)، تکنیکی است برای آرام سازی عضلات بدن.

از آنجا که بین ذهن و تن ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، هرچه که شما در جسم خود آرامش بیشتری برقرار می کنید، در ذهنتان نیز آرامش بیشتری برقرار می شود.

اغلب کسانی که از عدم تمرکز فکر، شکوه و شکایت می کنند در حقیقت از افکار مزاحم ذهنی خود می نالند و همیشه می پرسند با این افکار مزاحم که ذهن ما را اشغال کرده، چه کار کنیم؟


واقعیت این است که شما به طور ارادی و آگاهانه نمی توانید این افکار مزاحم را از ذهن خود خارج کنید و از شر آن راحت شوید. اما می توانید آزادسازی و آرام سازی ذهن خود را از راهی غیر مستقیم انجام دهید.

از آنجا که هر فکری (به ویژه افکار منفی مزاحم) عضلات را منقبض می کند، ما می آییم عضلات را آرام می کنیم و تنش و انقباضشان را از بین می بریم. در نتیجه این کار، افکار منفی خود به خود از ذهن ما خارج می شوند.

 اساس تن آرامی همین است: آرام سازی عضلات با قصد ایجاد آرامش و خلأ ذهنی. چرا که هرچه میدان فکری خالی تر باشد، تمرکز و توجه بر یک موضوع خاص، آسانتر می شود.

تن آرامی، غالباً به سه شکل انجام می شود:

۱. آرام سازی بدون ایجاد تنش

۲. آرام سازی پس از ایجاد تنش

۳. ریلکس پیشرونده یا تجسمی

در روش آرام سازی بدون ایجاد تنش، شما به تک تک عضلات خود فرمان “آرام باش” می دهید.

البته فرمان شما به ترتیب به این عضلات القا می شود:

۱. پای راست

۲. پای چپ

۳. دست راست

۴. دست چپ

۵. شکم وکمر

۶. سینه و کتفها

۷. صورت

۸. پوست سر

ما هیچ وقت یکباره بدن را شل نمی کنیم؛ این کار، کم تأثیر و تا حدی نادرست است. ذهن ما فرمانهای کلی را نمی پذیرد. وقتی می گوییم: “بدن من، به تمامی شل و راحت شو”، مغز در صدد اجرای این فرمان بر می آید.

 اما چون این فرمان خیلی کلی است، مغز در انجام آن کاملاً موفق و مؤثر نیست و بنابراین از آن سر باز می زند. مغز ما فرمانهای جزیی و مشخص را بهتر می پذیرد. هرچه فرمان جزیی و مشخص تر باشد، پذیرش و اجرای مغز بهتر خواهد بود. دقیقاً به همین دلیل است که ما عضلات را به هشت گروه تقسیم کردیم و به طور جداگانه به هر گروه فرمان راحت باش دادیم.

حتی برخی از یوگیها، ریلکسی را پیشنهاد می کنند که فرمانها در آن به مراتب جزیی تر است: ابتدا انگشت کوچک پا، بعد پاشنه، قوزکها و . . . را شل می کنیم تا به بالای صورت برسیم. با وجود این که این ریلکس تأثیری عالی و نتیجه ای فراوان دارد، ما آن را به شما توصیه نمی کنیم چرا که طولانی بودنش ممکن است برای شما که تازه می خواهید به طور جدی این تمرینات را دنبال کنید، خسته کننده به نظر برسد.

برای این که هم از فرمانهای کلی اجتناب کرده باشیم و هم از آن تمرینهای بسیار جزیی و خسته کننده، ما پس از قرار گرفتن در وضعیت مطلوب – که جلوتر آن را توضیح می دهیم – عضلات را در هشت مرحله شل می کنیم. به این ترتیب:

۱. پای راست خود را از انگشتان تا کمر در ذهن خود مجسم کنید. آن را احساس کنید و فرمان شل شدن بدهید: “پای راست من، راحت و آرام شو.” هر جا که انقباض و تنشی احساس می کنید به طور ارادی آن را شل کنید و به خود تلقین کنید: “پای راست من لحظه به لحظه شل تر و آرامتر می شود.” اکنون انبساط و شل بودن و آرام بودن را در پای راست خود حس کنید.

۲. پای چپ خود را به همان صورت مجسم و احساس کنید. فرمان دهید: ” پای چپ من راحت و آرام شو.” به طورارادی پای چپ خود را شل تر و شل تر کنید و به خود تلقین کنید که لحظه به لحظه چنین می شود. پای چپ ِ آرام شده و شل شده ی خود را احساس کنید.

۳. اکنون هر دو پایتان در نهایت راحتی و آسودگی است. ذهن خود را متوجه دست راست خود کنید. از انگشتان تا شانه را در ذهن خود ببینید و فرمان دهید: “دست راست من منبسط و آرام شو.” دست راست خود را شل کنید و به خود بگویید که لحظه به لحظه شل و شل تر می شود.

۴. حالا دست چپ خود را به همان صورت مجسم کنید و فرمان دهید: “دست چپ من راحت و آرام شو.” ببینید که دست چپ شما هر لحظه آرام تر و شل تر می شود.

۵. حالا عضلات شکم، پهلوها، پشت و کمر خود را دور تا دور مجسم کنید و فرمان دهید: “عضلات شکم و پشت من، سنگین و آرام شوید.” به خود تلقین کنید که عضلات شکم و پشت شما هر لحظه شل و آرام می شوند و به طور ارادی عضلات شکم و پشت شما هر لحظه شل و آرام می شوند و به طور ارادی عضلات پشت و شکم خود را شل کنید.

۶. حالا نوبت به عضلات سینه و پشت کتفها می رسد. مجسم کنید و فرمان ذهنی بدهید و شل کنید.

۷. اکنون که بدن شما از گردن به پایین، کاملاً شل و راحت است به عضلات صورت خود فکر کنید. عضلات صورت، بسیار مهم هستند. به خود فرمان دهید: “عضلات صورت من شل، راحت و افتاده شوید.” پیشانی را بیندازید. ابروها افتاده باشد. به ویژه دور چشمها را راحت کنید. گونه ها را افتاده و شل کنید و فک پایین را کاملاً شل کنید. به خود تلقین کنید که عضلات شما هر لحظه شل تر و آرامتر می شوند.

۸. در مرحله آخر، آرامش را در پوست سر و ذهن خود گسترش دهید. احساس گستردگی، خلأ و انبساط را در ذهن خود به وجود آورید. در این وضعیت، چند دقیقه بمانید. به هیچ چیز به جز آرامش جسمتان فکر نکنید. این بی فکری و خلأ، توانایی تمرکز حواس شما را پس از این به شکل چشمگیری افزایش می دهد.

مراحل ریلکس

همان طور که دیدید، در هر قسمت، چهار مرحله را پشت سر گذاشتیم که به ترتیب عبارت بود از:

۱. تجسم و احساس

۲. فرمان ذهنی

۳. اراده و تلقین

۴. احساس شل بودن

توجه داشته باشید که در مرحله اول، عضله را همان طور که هست مجسم می کنید و در مرحله آخر، عضله شل و آرام شده را احساس می کنید.

نکات مهم

۱. ریلکس را باید به آرامی و با صبر و حوصله انجام دهید. اگر برای انجام کاری شتاب دارید و یا حوصله کافی برای انجام ریلکس ندارید. مطلقاً تمرین را انجام ندهید. این تمرین باید با آرامش فراوان و آسودگی خاطر و صبر و حوصله انجام شود. فرمانها را تند تند صادر نکنید و سریع از این عضله به آن عضله نروید.

۲. قبل از انجام ریلکس، چند نفس عمیق داشته باشید. چشمها را به آرامی ببندید و پس از سی ثانیه تن آرامی را شروع کنید.

۳. مدت زمان ریلکس و آرام کردن عضلاتتان، حتی الامکان حدود ده دقیقه طول بکشد اگرچه می توانید پس از ریلکس ۲۰ دقیقه و یا بیشتر در چنین وضعیت آرام و راحتی باقی بمانید.

۴. محیطی را که در آن ریلکس می کنید، حتی الامکان محیط خلوت و ساکتی (ترجیخا با نور کم آبی) باشد. از ریلکس کردن در محیطهای شلوغ و پر سر و صدا اجتناب کنید. محیط شما باید خالی از کلیه عوامل اضطراب آور باشد. مثلاً غذا روی اجاق نباشد، تلفن را قطع کنید و از این که کسی در این مدت مزاحمتان نمی شود مطمئن گردید.

۵. اگر در بین انجام تمرین به هر علتی مجبور شدید یکباره بلند شوید، مثلاً کسی شما را صدا کرد یا درب منزل شما را زد، مطلقاً به طور ناگهانی بلند نشوید. ابتدا چشمها را باز کنید، دستها و پاها را کمی حرکت دهید و سپس به آرامی بلند شوید. پس از تمام شدن ریلکس هم به همین شکل آرام آرام برخیزید.

۶. تمرینات ریلکس را سه بار در روز؛ صبح به محض بیدار شدن، ظهر قبل از ناهار (و حتماً قبل از ناهار) و شب به هنگام خواب انجام دهید. به کسانی که شخصیتهای عصبی و پر تنش دارند و یا بیشتر دچار اغتشاش فکری هستند توصیه می کنیم که در طول روز هم این تمرین را انجام دهند.

۷. اگر برخی از اوقات در نیمه راه و وسط کار خوابتان گرفت اصلاً مقاومت نکنید و اجازه دهید که به خواب بروید. مطمئن باشید که این خواب یک ریلکس عمیق است، اگرچه مدت زمان آن کم است ولی یک استراحت فراوان را برای شما به ارمغان می آورد.

۸. از آنجا که به هنگام ریلکس، خون بیشتری متوجه عضلات بیرونی و سطح پوستتان می شود، ممکن است احساس گرما کنید و یا احساس کنید که خون روی سطح پوستتان جاری می شود که این احساس بسیار خوشایند است.

۹. در تلقیناتی که به خود می کنید، احساس “سنگین شدن” را بارها و بارها به خود تأکید کنید. به عنوان مثال : “پای راست من لحظه به لحظه سنگین و سنگین تر می شود.” سعی کنید که یک نوع کرختی و سنگینی و بی حسی را احساس کنید.

۱۰. به دلیل جریان یافتن خون در عضلات و سطح پوست، فشار خون در ریلکس کاهش می یابد و این تمرین برای کسانی که بیماری فشار خون دارند بسیار مفید است. البته توجه داشته باشید که این تمرین برای کسانی که فشار خون پایین دارند مطلقاً و به هیچ عنوان مضر نیست.

 تحقیقات نشان داده است که ریلکسیشن فقط فشار خون بالا و مرضی را کاهش می دهد و در فشارخون طبیعی و پایین کوچکترین تغییری ایجاد نمی کند. بنابراین در هر وضعیت جسمی و روحی که باشید بدون استثنا تمرین ریلکس برای آرامش و تمرکز حواس شما بسیار مفید است. حتی خیلی از بیماریها با این تمرین درمان می شوند (به ویژه بیماریهای روان تنی).

۱۱. تمرین ریلکس را با زور و فشار انجام ندهید؛ بلکه تمرین باید با آسودگی و تا حدی هم “خود به خودی” انجام شود و گسترش یابد.

وضعیت قرار گرفتن

“صحیح قرار گرفتن” اصل اساسی تن آرامی است. سر در امتداد تنه باشد و ستون فقرات صاف قرار گیرد. این وضعیت برای سر و ستون مهره ها بسیار مهم است. ریلکس را در دو وضعیت می توانید انجام دهید:

۱. نشسته

۲. خوابیده

در وضعیت نشسته حتی الامکان روی یک صندلی بنشینید، دستها را روی رانهای خود قرار دهید یا آویزان کنید. به پشتی صندلی یا دیوار تکیه دهید. پاها را کمی از هم باز کنید و در یک وضعیت ساده روی صندلی بنشینید و تمرین را شروع کنید.

در وضعیت خوابیده به صورت طاقباز و به پشت بخوابید. کف دست به سمت بالا باشد و پشت دست به روی زمین قرار بگیرد. پاها را کمی از هم باز کنید. دستها با پاها در تماس نباشند. برای آن که سرتان خیلی به عقب خم نشود و در امتداد تنه باقی بماند، می توانید از یک بالش کوچک استفاده کنید.

 دقت کنید که بالش شما خیلی بلند نباشد و سر به جلو خم نشود. می توانید در هر کدام از این وضعیتها که می خواهید اعم از نشسته یا خوابیده ریلکس را انجام دهید. وقتی نمی خواهید بعد از ریلکس خوابتان ببرد تمرین را نشسته انجام دهید.

مثلاً صبحها بعد از بیدار شدن بهتر است در وضعیت نشسته ریلکس کنید چون نمی خواهید خوابتان ببرد و شبها بهتر است در وضعیت خوابیده تمرین کنید و با ریلکس به خواب روید.

اشکال دیگر تن آرامی

در روش دوم یعنی آرام سازی پس از ایجاد تنش، شما ابتدا هر عضله ای را که قصد دارید آرام سازید، سخت منقبض و پر تنش می کنید و سپس آرام آرام رهایش می کنید به همان شیوه ای که در صفحات قبل گفتیم.

منتها تا حدی، موضوع به خودتان باز می گردد مثلاً شانه ها را به طرف بالا بکشید و منقبض کنید و رها سازید. یا دست خود را مشت کنید، جلوی پیشانی خود قرار دهید. پیشانی را به دست مشت کرده خود بچسبانید. به طرف جلو فشار دهید و سپس آن را رها کنید. تأثیرات این نوع تن آرامی هم بسیار خوب است با این حال امروزه کمتر استفاده می شود.

در شکل سوم یعنی ریلکس پیشرونده یا تجسمی، شما به هیچ عنوان فرمان “شل شدن” نمی دهید و تلاشی هم برای شل شدن نمی کنید بلکه فقط آرام آرام بدنتان را از پایین به بالا احساس می کنید، انگشتان پای راست، روی پا، پاشنه و قوزک، ساق پا، زانو و . . . همین طور به طرف بالا می آیید. دوباره تأکید می کنیم که مطلقاً تلاشی برای شل شدن نمی کنید. فقط عضله را مجسم و احساس می کنید و پیش می روید.

مورد استفاده ترین نوع تن آرامی، ریلکس بدون تنش یعنی مورد اول می باشد که ما آن را به تفصیل توضیح دادیم.


http://mellatkhah-clinic.blogfa.com

نويسنده: sara | تاريخ: شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

مثبت اندیشی ونتیجه آن در زندگی

 

چیزی که نحوه زندگی انسانها را مشخص می کند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به  وقایع بیرونی است نه خود آن وقایع.

سرمنشأ مثبت اندیشی از باورهای ما می آید. باورها و اعتقادات هر فرد و نوع برداشتش از زندگی و وقایع آن است که او را به سمت و سوی خوشبختی و یا بدبختی می برد. هر اتفاقی که در زندگی ما پیش می آید از نظر ما یا خوشایند است یا ناخوشایند. پس هرامری می تواند باعث خوشحالی و خوشبختی ما و یا باعث ناکامی و ناراحتی ما شود.

مثبت اندیشی به ما کمک می کند که بتوانیم تغییرات مفیدی در رفتار، گفتار، کار و زندگی خود ایجاد کنیم .

کلمات نیز تأثیر بسیاری بر افکار و احساسات ما می گذارند. کلمات می تواند ما را بسیار هیجان زده، متأثر یا خوشحال کند. پس دقت کنید کلماتتان را در جهت مثبت و زیبا کردن افکار و احساساتتان به کار ببرید.

به کاربردن واژه ها و عبارات تأکیدی مثبت در زیباتر شدن افکار و اعمال ما و بهبود کیفیت زندگیمان تأثیر بسیار زیادی دارد و باعث ایجاد شور و شوق در زندگی می شود. مثل این جمله: «من شایسته موفقیت هستم و همیشه به اهدافم می رسم.»

هیچگاه مشکلات و سختیهای زندگیتان را لعنت و نفرین نکنید. این فکر که دنیا سرشار از مشکل است را دور بریزید و در عوض هرگاه موقعیت نامطلوب یا مسئله ناخوشایندی در زندگیتان پیش آمد، به دنبال راههای مثبت و طلایی برای حل آن مسائل باشید. به کار بردن این روش باعث ایجاد رضایت در شما و حل شدن مسائل زندگیتان به گونه ای مثبت و خوب می شود.

نحوه اظهار نظر کردن در مورد دیگران و کارهایشان نیز بسیار مهم است. سعی کنید سریع و منفی در مورد چیزی اظهار نظر نکنید. ابتدا در مورد آن فکر کنید بعد نظر خود را از جنبه مثبت مطرح کنید تا تأثیر بیشتری بر مخاطبتان داشته باشد.

در اطراف همگی ما افراد منفی بافی هستند که با افکار و گفتار منفی شان سعی دارند، باعث تضعیف روحیه ما شوند. سعی کنید تا حد امکان با چنین افرادی همنشین نشوید.

بسیاری از مردم افکار منفی را در زندگیشان مد نظر قرار داده و به آنها بها می دهند. حتی در صحبتهایشان با یکدیگر مدام از سختیهای کارشان، کم خوابیهای شبانه، نداشتن استراحت گله می کنند و همین امر تأثیر منفی بر فکر آنها گذاشته و باعث خستگی و ناامیدی شان می شود.

مطمئن باشید که اطرافیانتان هیچ علاقه ای به شنیدن سخنان منفی شما ندارند. سعی کنید در مورد جنبه های مثبت زندگی و کارتان برای دیگران صحبت کنید. زیرا شنیدن آنها می تواند برای دیگران هم جالب باشد.

به نظر شما بهتر نیست که ما به جای اینکه فقط به مشکلات، بی عدالتی ها، گرانی و تورم، بی پولی، بیکاری و هزاران فکر منفی دیگر تمرکزکنیم، به اینکه در زندگیمان بسیاری از اوقات کارها درست و خوب پیش می روند فکر کنیم و از این موضوع شگفت زده شویم و به جای گله و شکایت از زندگی و کار، هر جا که هستیم از وفور نعمت و ثروت و خوش اقبالی صحبت کنیم؟

ممکن است شما در آخرین سفرتان از اینکه هواپیما چند ساعت تأخیر داشته و مجبور شده اید چند ساعت از وقتتان را در فرودگاه بگذرانید، بسیار ناراحت و معترض باشید و تا چند روز از تأخیر پرواز و خستگی مفرط خود به خاطر معطلی در فرودگاه، با ناراحتی و دلخوری برای دوستان و همکارانتان تعریف کنید. ولی آیا تا به حال از پروازهای خوب، راحت، به موقع و به سلامت خود بسیار خوشحال شده اید و آیا آنها را بارها برای دوستانتان تعریف کرده اید؟

وقتی از شما می پرسند آیا امروز روز خوبی داشته اید، چه جوابی می دهید؟ آیا جواب می دهید: «روز بسیار سخت و طاقت فرسایی بود.» یا می گویید: «روز خوبی داشتم. خدا را شکر همه چیز بر وفق مراد بود.»

اگر به تمام لحظات زندگیمان فکر کرده و آنها را مرورکنیم، می بینیم که در طول زندگی لحظات خوشایند و لذت بخش زیادی برای ما رخ داده است. پس چرا به جای فکر کردن به لحظات شاد و زیبای زندگیمان به لحظات سخت فکر کنیم؟

فراموش نکنید که افکار منفی می تواند یک روز سفید را خاکستری نشان دهد و افکار مثبت حتی یک روز خاکستری را زیبا و سفید می کند.

به طورکلی مثبت اندیشی و افکار منفی هر دو به صورت مسری از فردی به فرد دیگر سرایت می کند. شما می بایست سعی کنید به جای اینکه اجازه دهید افکار منفی دیگران بر شما تأثیر بگذارد و روحیه شما را تضعیف کند، با گفتار مثبت خودتان اندیشه ها و افکار مثبت را به دیگران منتقل کنید و به آنها بیاموزید که افکار منفی شان را کنار گذاشته و اندیشه های مثبت را جایگزینش کنند. با این کار شما می توانید هم به اطرافیان خود کمک کرده و هم روحیه مثبت اندیشی خود را تقویت کنید.

هرگاه حادثه ناراحت کننده ای در زندگیتان پیش آمد، به جای اینکه مأیوس و نگران شوید، آن را به فال نیک گرفته و به این فکر کنید که قطعا” راه دیگری برای سعادت و خوشبختی شما گشوده شده و می بایست آن راه را بیابید.

سعدی در بیت زیر به زیبایی این موضوع را بیان می کند:

«خدا گر به حکمت ببندد دری

به رحمت گشاید در دیگری»

به فرض اگر شما شغلتان را از دست داده اید، پیشنهاد می کنم به جای تأسف و ناراحتی، خوشحال باشید زیرا این مسئله پیام مثبتی برای شما دارد. از دست دادن شغلتان بدین معناست که شما باید وارد کار جدید و بهتری شوید و فراموش نکنید که در هر امری حتی به ظاهر ناراحت کننده، جایی برای  خوشحالی و موفقیت وجود دارد.

نوع نگرش و تفکرات هر انسانی نشاندهنده شخصیت، اعتقاد و باورهای او می باشد و ناشی از نحوه توجیه و تفسیر تجربیاتش است.

خوش بینی نیز می بایست عاقلانه باشد . نباید خوش بینی را با اعتماد کورکورانه به هر کسی یا چیزی اشتباه بگیریم. مثلا” در سرمایه گذاری در هر نوع فعالیتی بهتر است هم خوش باشیم و هم در کنار آن با نگاهی نقادانه و دقیق جلو برویم. نظر نقادانه به شما کمک می کند که جلوی هدر رفتن سرمایه تان را بگیرید و دقیق ترو بهتر تصمیم بگیرید. اگر قرار است در کاری سرمایه گذاری کنید بهتر است، ۷۰% با دید خوشبینانه و ۳۰% با دید نقادانه جلو بروید و در مورد آن کار تفکر و بررسی کرده و سپس تصمیم گرفته و اقدام کنید.


 

http://www.naabrestaurant.com

نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 8 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

روش های رسیدن به مثبت اندیشی

 

افکار از چنان قدرتی برخوردارند که می‌توانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابر‌این باید به خود و فرزندانمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیت‌ها و کامیابی‌های بزرگی دست یابیم:

۱- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.

۲- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه‌های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.

۳- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.

۴- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید»

۵- افکار خود را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم.

۶- با خوش‌بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند.

۷- هر روز صبح که از خواب بر می‌خیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسما‌ء‌الله روز خود را با نشاط و خوش‌بینی آغاز کنیم.

۸- از افراد منفی‌نگر یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می‌شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.

۹- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم.

۱۰- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.

۱۱- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم.

۱۲- به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران کننده‌ی دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.

۱۳- به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.

۱۴- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم.

۱۵- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.

۱۶- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم (فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.)

۱۷- از چشم و هم‌چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.

۱۸- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می‌رسیم.

۱۹- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به ‌خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد.

۲۰- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می‌توانیم آنها را از بین ببریم.

۲۱- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی می‌شود خودداری کنیم.

۲۲- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده‌ای داشته باشیم.

۲۳- از انزوا و گوشه‌گیری که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم.

۲۴- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.

۲۵- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم.

۲۶- هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.

۲۷- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.

۲۸- خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می‌شود تا افکار ناراحت کننده و منفی‌ جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهن

اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه‌ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمی‌شوند.

فقط باید این شعار را فراموش نکنیم:

اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی‌مان متحول می‌شود

منبع: charismaco.com

 

نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 8 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

گوش دادن فعال

 

مقدمه

گوش دادن فعال یافتن معنای گفتار دیگران در ذهن خود است. با این تعریف شنیدن با گوش دادن متفاوت است. شنیدن فعالیتی جسمی است و نیازی به یادگیری ندارد، چرا که دستگاه شنیداری ما غیرارادی در اثر برخورد با صداها ، تحریک شده و شنیدن احساس می‌شود. اما گوش دادن فعالیتی ذهنی است که نیازمند یادگیری است و تا به آن توجه نکنیم ادراک نمی‌شود. ما با گوش‌های خود می‌شنویم، اما با مغزمان گوش می‌دهیم.

فواید و کارکردهای گوش دادن

  • تمرکز بر پیام‌های دیگران
  • برداشت کامل و درک مناسب‌تر منظور دیگران
  • ابراز علاقه ، نگرانی و توجه به دیگران.
  • تشویق دیگران به بیان و ابراز آزادانه و صادقانه مسائل خود.
  • تقویت ارتباط و تعامل خود با دیگران
     
  • افزایش تفاهم ما با دیگران
  • جلوگیری از سوء تفاهم‌ها
  • افزایش قدرت یادگیری
  • کمک به خودآگاهی و گسترش شناخت از خود و دیگران
  • افزایش روحیه‌ مشارکت جویی و کار گروهی

مهارت‌های اساسی گوش دادن فعال

مهارت توجه

یعنی توجه جسمی و غیر کلامی به طرف مقابل ، که به او نشان دهد دقیقا به صحبت‌های او گوش می‌دهیم. مثلا هنگام گوش دادن با بدنی مایل به جلو ، در فاصله‌ مناسب ، رو در روی گوینده قرار گرفته و نگاه ما تا شعاع نیم متری صورت گوینده باشد، ضمن پرهیز از رفتارهای حواس پرت کن (بازی با کلید و سکه و...) سعی کنیم شنونده‌ای خشک و بی‌حرکت نباشیم و محیط گفتگو را از عوامل مزاحم و ترس آور دور کنیم.

مهارت پی‌گیری

گاهی گوینده نگران و هیجان‌زده است که در حالت‌های چهره ، تن صدا و رفتارهای او نمایان می‌شود، در این صورت بایستی بدون زورگویی او را به صحبت کردن دعوت کنیم. مثلا با استفاده از جملات در باز کن (امروز سرحال به نظر نمی‌رسی! خب ! – بعد چی شد! – ادامه بده ! ) با استفاده از کلمات تشویقی کوتاه (هوم – درسته – بله و ...) با استفاده از سوال‌های کوتاه و باز و یا حتی گاهی سکوت توام با توجه و مشاهده‌ی او می‌تواند این موانع را از میان بردارد.

مهارت انعکاسی

یعنی انعکاس توضیحات و احساسات و معانی درک شده از گوینده به خود او ، که نشان دهنده‌ درک و فهم و پذیرش او نزد شنونده است.

راهکارهای عملی گوش دادن فعال

  • برای درک بیشتر گوینده به علایم غیرکلامی (زبان بدن) او توجه کنیم.
     
  • خود را به جای گوینده قرار داده و سعی کنیم دنیا را از دیدگاه او ببینیم و درک کنیم.
     
  • با طرح سوالاتی از خود ، حساسیت گیرندگی‌مان را افزایش دهیم. مثلا ( چرا او حالا این موضوع را به من گفت؟ ، منظور او چیست؟ ، نکات اصلی حرف او چیست ؟ و...)
     
  • به یاد داشته باشیم که سرعت متوسط تکلم انسان بین 125 تا 175 کلمه در دقیقه است. در صورتی که سرعت متوسط تفکر انسان بین 400 تا 800 کلمه در دقیقه است. از این فرصت برای پردازش اطلاعات گوینده خوب استفاده کنیم.
     
  • عوامل حواس پرتی را به حداقل برسانیم از جمله: بازی کردن با کلید و سکه ، تکان خوردن یا حالت عصبی ، ضرب گرفتن روی میز با انگشتان ، جا به جا شدن مکرر ، تماشای تلویزیون ، سر تکان دادن به عابرین ، روزنامه خواندن و ...
     
  • ارتباط چشمی مناسب برقرار کنیم. نه آن قدر خیره شویم که گوینده را معذب کنیم و نه آن قدر به او نگاه نکنیم که تصور کند به ارتباط با او علاقه‌ای نداریم.
     
  • موانع فیزیکی را از بین ببریم. مثلا در دفتر کار خود، از پشت میز بیرون آمده و در کنار او بنشینیم و صحبت کنیم.
     
  • بهتر است به گونه‌ای بنشینیم که بدن ما کمی متمایل به جلو و به طرف گوینده باشد.
     
  • احساسات درک شده‌اش را به او انعکاس دهیم. مثلا ( گویا موضوعی باعث خوشحالیت شده ؟! ، غمگین به نظر می‌رسی ! و ...)
     
  • با بیان عباراتی گوینده را به ادامه‌ی صحبت تشویق کنیم. مثلا (خب خب! ، بعد چی شد؟ ، جدی ؟! ، واقعا ؟! و ...)
     
  • گوینده را با سؤالات پی در پی بمباران نکنیم که احساس کند مورد بازجویی قرار گرفته است.
     
  • در گوش دادن به مطالب مهم ، از یادداشت‌برداری نکات کلیدی غفلت نکنیم.
     
  • درک خود را از احساسات گوینده بیان کنیم. مثلا (به نظرم این موضوع شما را ناراحت کرده !)
     
  • گاهی موضوعات مهم مطرح شده را به گوینده یادآور شویم تا میزان درک خود را مورد ارزیابی قرار دهیم. مثلا ( چند دقیقه اجازه دهید ببینم درباره چه چیزهایی صحبت کردیم ، اول ....)
     
  • منظور گوینده را با کلمات خودش به او انعکاس دهیم.
     
  • برای خوب گوش دادن و درک بهتر گوینده ضروری است تلاش نماییم برخی خصوصیات و توانایی‌ها را در خود افزایش دهیم، برای مثال تحقیقات نشان داده است که: کسانی که خزانه واژگان غنی‌تری دارند، شنوندگان بهتری هستند، کسانی که پیشرفت تحصیلی بهتری دارند، توانایی گوش دادن آنها نیز بیشتر است، زنان در تفسیر و تشخیص پیام‌های غیرکلامی از مردان کارآمدترند، معمولا افراد درونگرا ، شنوندگان بهتری هستند، تا وقتی که گوینده مطلب خود را تمام نکرده و یا منتظر پاسخ نیست، سخن او را قطع نکنیم.
     
  • موقع شنیدن سخنانی که خوشایند ما نیست و یا مخالف خواسته‌ها و تمایلات و افکار ما هستند، صبر و شکیبانی از خود نشان داده و با علایم کلامی و غیرکلامی نامناسب از خود عکس‌العمل نشان ندهیم.
     
  • عوامل مزاحم را از محل گفتگو دور کنیم، مانند : (خاموش کردن رادیو ، تلویزیون ، ضبط صوت ، در صورت ضرورت قطع تلفن و یا نصب و یا نصب کاغذی بر روی در اتاق با عنوان لطفا مزاحم نشوید).

مثبت اندیشی

ذهن آدمی کارگاه تولید فکر است، که از منبعی به نام ضمیر ناخودآگاه ، سرچشمه می‌گیرد. ضمیر ناخودآگاه نمی‌تواند خوب را از بد و درست را از غلط تشخیص دهد ولی چنان قدرتی دارد که اگر از آن غافل شویم، می‌تواند سرنوشت ما را بدست گرفته و آن را به هر جایی که دوست دارد ببرد. در حقیقت نوع و کیفیت افکار و اندیشه آدمی سازنده نوع و کیفیت زندگی انسان بسازد. همچنانکه اندیشه‌ منفی و یا‌س‌آور می‌تواند جهنمی در زندگی او خلق کند. انسان‌ها همان خواهند شد که در اندیشه آنند، بنابراین آینده هر کس در گرو چگونگی نگرش او به زندگی است.

موفق‌ترین انسان‌ها کسانی هستند که توانسته‌اند در ذهن خود اندیشه‌های مثبت داشته باشند: آنان که می‌پندارند «قادر نیستند» در واقع مثبت‌نگری را کنار گذاشته و در جنبه‌های منفی وقایع تمرکز کرده‌اند. خانواده کانون یادگیری چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن است. در خانواده مثبت‌اندیش ، اعضای خانواده خود را قادر و توانا می‌دانند و نگاهشان به دیگران آکنده از مهر و عاطفه است. چنین خانواده‌هایی ، قادر خواهند بود هر ناممکنی را به ممکن تبدیل کنند و توفیق و کامکاری را نصیب خود نمایند. ضمن آشنایی با راهکارهای تفکر مثبت بیاییم با زیبا، مثبت ، خلاق ، هدفمند و امیدوارانه اندیشیدن، موفقیت و شادکامی را به زندگیمان دعوت کنیم.

 

http://daneshnameh.roshd.ir

نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 8 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

نقش موسیقی در زندگی

 

نگاه اجمالی

در مغز انسان مرکزى براى دریافت موسیقى وجود دارد که درست در پشت پیشانى قرار دارد، و این همان نقطه‌اى است که وظیفه یادگیرى و ابراز احساسات انسان را نیز بر عهده دارد. به همین دلیل بین موسیقى ، یادگیرى ، کنترل و ابراز احساسات رابطه مستقیمى وجود دارد. دانشمندان در یافته‌اند که افراد در موارد مختلف واکنشهاى متفاوتى به یک موسیقى مشابه نشان می‌دهند، زیرا شرایط احساسى گوناگون انسانها در زمانهاى متفاوت باشد.

  • اما آیا تنها شرایط احساسى ماست که باعث شفابخشى یا بیمارى زایى موسیقى در وجود ما می‌شود؟
  • یا این مسأله به ذات موسیقى و نوع آن نیز بر می‌گردد؟
  • اولین مطلبى که باید بدانیم این است که اصلا چه اتفاقى می‌افتد که یک موسیقى در ذهن ما جاى می‌گیرد؟

آیا موسیقی مفید است؟

دانشمندان بر این باورند که علت تکرار شدن ناخودآگاه برخى قطعات موسیقى در ذهن انسان به ناحیهاى در قشر جلویى مغز باز می‌گردد. این ناحیه از مغز مسئول یادآورى قطعات موسیقى است که فرد در گذشته شنیده و با ناحیه گیجگاهى در ارتباط است. ناحیه گیجگاهى نیز خود وظیفه پردازش صداهاى اولیه و ساده ، استدلال و همچنین یادآورى خاطرات را بر عهده دارد.

باید بدانیم که چه نوع موسیقى در مغز ما ایجاد آرامش و در جسم ما نوید درمان می‌دهد و چه نوع موسیقى منجر به استرس و در نتیجه بیمارى می‌گردد. از طریق موسیقى می‌توان مصونیت انسانها را در برابر بیماریها تقویت کرد، دردها را کاهش داد و از بروز حوادث جلوگیرى به عمل آورد. تحقیقات نشان می‌دهد که باید به انواع موسیقى در درمان بیماریها توجه شود.

طب سنتی با موسیقی

موسیقى شرقى و درمان کوفتگى

بر اساس شواهد تجربى برخى از ملودیهاى قدیمى مشرق زمین براى از بین بردن سردردها و کوفتگى بدن موثر است. و به گفتهای حدود 800 سال پس از میلاد مسیح ، در برخى از مراکز درمانى مشرق زمین ، از موسیقى براى درمان دردها استفاده می‌شده است.

کاهش خطر آلزایمر با موسیقى

دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند مطالعه ، نواختن موسیقى و انجام بازیهایى مثل شطرنج با کاهش خطر ابتلا به آلزایمر در افراد مسن مؤثر است.

درمان رگ گیرى کودک با موسیقى

استفاده از موسیقی‌هاى مخصوص کودکان باعث انحراف ذهن آنان نسبت به درد ناشى از اقدامات تهاجمى کوتاه مدت مثل "رگ گیرى" می‌شود. "رگ گیرى" یکى از شایعترین اقدامات دردناک پزشکى است و به صورت مکرر به عنوان لازمه و مقدمه تشخیص یا درمان بیماریها مورد استفاده قرار می‌گیرد. شدت درد "رگ گیرى" در کودکانى که فکرشان در زمان "رگ گیرى" به سمت موسیقى کودکان معطوف شده به طور معنى دارى کمتر از سایر روشها بوده است.

نقش موسیقی در بهبود یادگیری

موسیقى و افزایش توان یادگیرى

پزشکان با مقایسه کودکانى که تحت آموزش موسیقى قرار داشتند با سایر کودکان به این نتیجه رسیده‌اند که کودکانى که در گذشته تحت آموزش موسیقى قرار گرفته بودند حافظه شفاهى بسیار قویترى دارند و می‌توانند لغات بیشترى را از فهرست خوانده شده به یاد بیاورند و در هر سنجش ، بهتر از سنجش قبل عمل می‌کنند.

افزایش حافظه با آموزش موسیقی

تداوم آموزش موسیقى به افزایش حافظه می‌انجامد. روانشناسان بر این باورند که آموزش موسیقى نیم کره چپ مغز را تحریک می‌کند و یادگیرى شفاهى نیز توسط همین قسمت از مغز انسان کنترل می‌شود. بنابراین ، بهبود حافظه انسان با ادامه یادگیرى موسیقى ، ادامه پیدا می‌کند و با توقف آموزش موسیقى متوقف می‌شود.

موسیقی ویژه هر انسان

شنیدن موسیقی‌هایى که بر مبناى آهنگ ضربان قلب تدوین شده‌اند، در آرامش اعصاب و کاستن تنش افراد مؤثر است. برای پی بردن به این مطلب محققی از 22 داوطلب خواست که در اتاقى به پاسخگویى یک سلسله پرسش که مرتب سختتر مىشد، بپردازند. براى نیمى از داوطلبان ، موسیقى متکى به ضربان قلب آنان پخش شد و دیگران در سکوت به حل مسائل ادامه دادند. پرسش‌هاى تنظیم شده در پرسشنامه به منظور اندازه‌ گیرى میزان استرس و اضطراب داوطلبان و احساس خستگى آنان تدوین شده بود. نتایج حاصله از پاسخها حکایت از آن داشت داوطلبانى که به موسیقى قلب خود گوش می‌داده‌اند به مراتب از آرامش بیشترى برخوردار بوده‌اند.

موسیقی معجزه می‌کند!

ارتباط موسیقی با هوش و عواطف

موسیقى هوش و عواطف روحى افراد را تقویت می‌کند. محققان دریافته‌اند که موسیقى ، دقت ، هوش ، حس مشاهده ، استنباط و عواطف روحى انسان را تقویت می‌کند. تحقیقات انجام شده ، نشان می‌دهد که موسیقى به میزان قابل توجهى در تسکین و تقلیل وضعیت بحرانى بیمارانى که در بخش آى.سى.یو بسترى بوده‌اند، تأثیر داشته است. سامانه اعصاب انسان به محرکهاى موزیکال پاسخ مثبت می‌دهد و عملا موسیقى در تغییر حالت بیماران مؤثر است. استفاده از موسیقى باعث آرامش روحى ، بهبود وضعیت ذهنى ، کاهش اثرات استرسهاى وارده می‌شود و به افراد در برقرارى ارتباط ، اتحاد و تطابق کمک می‌کند.

موسیقى و نقش بیمارىزایى آن

برخى از موسیقی‌ها هستند که با توجه به مرکز موسیقى در مغز که هم مکان با بخش احساس است بر روى روح انسان تأثیر منفى می‌گذارد. که دو نمونه از آنها و نتیجه تحقیقاتى که درباره آنها شده بیان می‌شود.

موسیقی‌های غیرمفید

موسیقى تند و ایجاد رفتار پرخاشگری

یک محقق آمریکایی این باور عمومى را که گوش کردن به موسیقى تند و خشن بدون ایجاد هیچ تأثیر مضرى به تخلیه عواطف و احساسات منفى کمک می‌کند، رد می‌نماید. پژوهشگران دانشگاه ایالتى آیوا و بخش خدمات انسانى تگزاس بر روى بیش از 500 دانشجو که به 7 آواز تند توسط 7 هنرمند و 7 آواز ملایم توسط 7 هنرمند دیگر گوش کرده بودند، آزمایشهایى انجام داده شد. در این مطالعه براى ارزیابى احساسات و افکار پرخاش جویانه ، از دانشجویان آزمونهاى مختلف روانشناسى گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان داد موسیقى تند بدون آنکه تحریک یا تهدیدى وجود داشته باشد احساسات خصمانه را افزایش می‌دهد.

موسیقى بسیار بم غم‌انگیز است!

دانشمندان انگلیسى در یک آزمایش نشان دادند صداهاى بسیار بم و غیر قابل شنیدن براى انسانها، موسوم به مادون صوت (Infrasound) ، موجب بروز حالات غیر طبیعى از قبیل اضطراب ، نگرانى ، غم شدید و ناامیدى در افراد می‌شوند. دکتر "ریچارد لرد" از آزمایشگاه ملى فیزیک انگلیس براى بررسى تأثیر صداهاى غیر قابل شنیدن بر افراد ، آزمایشى ترتیب داد. در این آزمایش لرد و همکارانش در یک سالن بزرگ اجراى موسیقى زنده ، قطعاتى از موسیقى را براى 750 شنونده پخش کردند و بدون اطلاع شنوندگان ، در لابه‌لاى برخى از این قطعات به کمک یک فلوت هفت مترى اصوات بسیار بم و غیر قابل شنودى تولید کردند و سپس از شنوندگان خواستند تا واکنش خود به این قطعات موسیقى را بیان کنند.

با وجود اینکه شنوندگان نمی‌دانستند در کدام یک از قطعات موسیقى ، مادون صوت گنجانده شده است، اما 22 درصد از آنها با اشاره به قطعات موسیقى حاوى صداهاى غیر قابل شنود، بیان کردند که در هنگام شنیدن این قطعات دچار احساسات غیر عادى شده‌اند. این احساسات غیر عادى عبارت بودند از احساس ناآرامى و اندوه ، ناامیدى شدید ، نگرانى و اضطراب ، تنفر و همچنین احساس ترس ، صداهاى مادون صوت به طور طبیعى و در هنگام وقایعى نظیر طوفان ، وزش باد و تغییرات الگوهاى آب و هوایى و همچنین برخى انواع زلزله نیز تولید می‌شوند. دانشمندان عقیده دارند که چنین اصواتى ممکن است به طور طبیعى در برخى مکانها و خانه‌ها نیز تولید شود که در پى آن ساکنین چنین مکانهایى ناخودآگاه احساس ترس و نگرانى می‌کنند و این احساسات خود را به وجود روح و یا مسائلى از این قبیل ، نسبت می‌دهند.

 

http://daneshnameh.roshd.ir

نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 8 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

شش نکته مدیریت جهت پیشرفت

 

نکته اول: کار خود را تا حد ممکن به طور مؤثر سازماندهی کنید.

برای پیشرفت موفقیت آمیز باید بتوانید کارتان را به طور مؤثر و عالی سازماندهی کنید. مقوله هایی که در این زمینه می گنجد عبارتند از: مدیریت زمان، سازماندهی وظایف و مدیریت خود. اهداف شغلی خود را به طور واقعی معین کنید و ببینید آیا با تدابیری که اندیشیده اید و گامهایی که در این زمینه بر می دارید واقعاً به آن دست می یابید. سعی کنید تا حد امکان مراحل پیشرفت را آسان سازید و از انجام کارهای غیرضروری بپرهیزید.


وظایف خود را به دیگران محول کنید تا زمان بیشتری برای انجام کارهای مهم و اساسی داشته باشید. اگر در زمینه ای به تنهایی قادر به پیشرفت نیستید، ازدیگران کمک بگیرید. همچنین با بررسی نحوه مدیریت افراد موفق بر کارهایشان، ازتجربیات آنها استفاده کنید.

نکته دوم: با خودتان کنار بیایید.

در طول پیشرفت مراقب خود باشید. اگر از نظر جسمی و روحی صدمه ای به شما وارد شود، بدون شک صعود و ترقی هیچ سودی برای شما نخواهد داشت.
ــ روزانه زمان مناسبی را به استراحت اختصاص دهید. شما باید باتریهای خود را شارژ کنید تا در هر زمان با کمبود انرژی مواجه نشوید.
ــ توجه داشته باشید که از توازن و تحرک متناسبی برخوردار باشید.
ــ متعادل و سالم غذابخورید.
ــ به دنبال یک سرگرمی سالم برای خود باشید تا با آن بتوانید تمدد اعصاب کنید.
ــ از روابط خصوصی کناره نگیرید و همواره به روابط دوستانه و زناشویی خود توجه خاص داشته باشید.

نکته سوم: دیدگاه خود را در مورد مشکلات و سختی ها تغییر دهید.

سختی ها میدان مبارزه ای برای شما هستند. چگونه با مشکلات وسختی ها روبرو می شوید؟ آیا به سرعت دلسرد و مأیوس می شوید و قطع امید میکنید؟ یا احساس ترس و وحشت تمام وجودتان را در بر می گیرد؟ دیدگاه و عقیده تان را تغییر دهید.سختیها و مشکلات موقعیت هایی هستند که می توانید در آن چیزهایی فرا بگیرید و به پیشرفت خود ادامه دهید. اگر بتوانید به مشکلات اینگونه بنگرید، میتوانید مسیر پیشرفت خود رابهتر بپیمایید و با انرژی و قدرت بیشتر به کار خود ادامه دهید.

نکته چهارم: ازاشتباه کردن نهراسید.

احتمالاً شما نیز این را تجربه کرده اید که اشتباه از سوی بیشتر افراد، منفی ارزیابی میشود. در مدرسه شخص به خاطر اشتباهاتش، نمره بد می گیردیا به خاطر کار اشتباهی که از او سر زده است، سرزنش میشود. این دیدگاه منفی را ازهمین امروز رها کنید. با این دیدگاه، خودتان همچون سدی مانع از آزمودن راههای تازه به دلیل ترس از اشتباه می شوید. اشتباهات در فرآیند یادگیری یا ادامه پیشرفت مهم ضروری هستند. اشتباهات به شما این امکان را میدهد که چیزهای تازه ای یاد بگیرید. اگرمتوجه شدید که کاری را اشتباه انجام داده اید، از خود بپرسید که با چه میزان دقت به آن پرداخته اید و آن را به چه نحو دیگری می توانید انجام دهید و از آن چه چیزهایی فرا گرفته اید برای اینکه میزان خطاها و اشتباهات خود را کم کنید، نیاز به تجربه دارید. حال این سؤال پیش می آید که فرد چگونه تجربه کسب می کند؟ جواب سؤال این است: زمانی که شما اشتباه کردید، از آن چیزی یاد می گیرید.

نکته پنجم: جدی نگیرید!

اهداف پیشرفت برای بیشتر انسانها یک امر جدی است و آن حول محور پول، موفقیت و آینده می چرخد. همواره سعی کنید که از خرده بینی یا جدی گرفتن بیش از اندازه امور بپرهیزید. همواره جانب اعتدال را در شوخی به هنگام انجام کارهایتان نگه دارید. گاه به خودتان بخندید. افرادی که از خود امواج مثبت ساطع می کنند و به دیگران آرامش می بخشند، مؤثرتر و موفق تر از کسانی هستند که با چهره کاملاً جدی به هر قیمتی که شده می خواهند موفق باشند. به پیشرفت به عنوان بخشی از زندگی خود بنگرید، نه بیشتر و نه کمتر. هرگاه موفقیت شغلی برای شما بسیار مهم جلوه کرد، به این بیندیشید که موارد با ارزش دیگری نیز در شما وجود دارند.


نکته ششم: به سرنوشت خود اعتماد کنید.


به عنوان آخرین نکته به شما پیشنهاد می کنیم که هدف خود را برای یک بار هم که شده رها کنید. وقتی که ما با شدت زیاد چیزی را بخواهیم، گاه این گونه به نظر می رسدکه از دست ما می گریزد. از این رو آرامش را در خود پرورش دهید و به سرنوشت خود اعتماد کنید. اگر شما گام های موفقیت را به نحو احسن برداشته و اکثر نکته ها را برای پیشرفت مورد توجه قرار داده اید مطمئن باشید که موفق می شوید. بنابر این به خود اعتماد داشته باشید و آن را به حال خود رها کنید.

 

****

 

منبع : مقاله "شش نکته مدیریت جهت پیشرفت  "  برگرفته از سایت vosoq.com

نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 8 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

شما مثبت اندیش هستید یا...

ذهن‌ آدمی کارگاه تولید فکر است که از منبعی به نام ضمیر ناخودآگاه سرچشمه می‌گیرد. ضمیر ناخود آگاه نمی‌تواند خوب را از بد و درست را از غلط تشخیص دهد ولی چنان قدرتی دارد که اگر از آن غافل شویم می‌تواند سرنوشت ما را بدست گرفته و آن را به هر جایی که دوست دارد ببرد. در حقیقت نوع و کیفیت افکار و اندیشه ی آدمی سازنده ی نوع و کیفیت زندگی اوست، اندیشه‌ی زیبا و مثبت می‌تواند بهشتی در زندگی انسان بسازد، چنانکه اندیشه‌ی منفی و یأس‌آور می‌تواند جهنمی در زندگی او خلق کند. انسان‌ها همان خواهند شد که در اندیشه ی آنند، بنابراین آینده ی هر کس در گرو چگونگی نگرش او به زندگی است.

موفق‌ترین انسان‌ها کسانی هستند که توانسته‌اند در ذهن خود اندیشه‌های مثبت داشته باشند؛ آنان که می‌پندارند «قادر نیستند» ، در واقع مثبت‌نگری را کنار گذاشته و در جنبه‌های منفی وقایع تمرکز کرده‌اند.

خانواده ، کانون یادگیری چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن است. در خانواده ی مثبت اندیش اعضای خانواده ی خود را قادر و توانا می‌دانند و نگاهشان به دیگران آکنده از مهر و عاطفه است. چنین خانواده‌هایی قادر خواهند بود هر ناممکنی را به ممکن تبدیل کنند و توفیق و کامکاری را نصیب خود نمایند. ضمن آشنایی با تفکر مثبت بیاییم با زیبا، مثبت، خلاق، هدفمند و امیدوارانه اندیشیدن، موفقیت و شادکامی را به زندگیمان دعوت کنیم.

تعریف تفکر مثبت:
شیوه‌‌ای از فکر کردن است که فرد را قادر می‌سازد نسبت به رفتارها، نگرش‌ها، احساس‌ها، علائق و استعدادهای خود و دیگران برداشت و تلقی مناسبی داشته باشد و با حفظ آرامش و خونسردی بهترین و عاقلانه‌ ترین تصمیم را بگیرد.



افکار مثبت و منفی:
افکار مثبت، افکاری سازنده‌، انگیزه دهنده و انرژی بخش هستند که بر اثرتلقین، تکرار و تمرین به ذهن راه می‌یابند و باعث می‌شوند ذهن و فکر مثبت شود. در این صورت کنترل فکر در اختیار ماست، در حالی که افکار منفی، افکاری باز دارنده و مخرب هستند و وقتی به ذهن راه یابند، تعمیم یافته و به سرعت تمام ذهن را اشغال می‌کنند. در این حالت ما در اختیار تفکرات منفی خود قرار داریم.


ویژگی‌های افراد مثبت‌نگر:

- با وجود تفکر درباره‌ی گذشته و آینده، در زمان حال زندگی می‌کنند و از آنچه دارند راضی و خشنود هستند.

- از نظرات درست و منطقی دیگران استقبال می‌کنند و برای رد کردن نظارت نادرست حتماً دلیل منطقی دارند.

- در گفتارهای خود از کلمات و عبارات مثبت و امیدبخش استفاده می‌کنند.

- همیشه سعی می‌کنند با تلاش و کوشش به موفقیت برسند و اگر در کاری موفق نشدند، عامل را ابتدا در خود و سپس در شرایط بیرونی جستجو می‌کنند.

- همیشه قبل از عمل یا صحبت کردن فکر می‌کنند، به همین دلیل کمتر دچار خطا و اشتباه یا ضد و نقیض‌گویی می‌شوند.

- چون دارای ذهن مثبت هستند، می‌توانند افکار خود را کنترل کنند.

- اگر از آنها خواسته شود درباره ی موضوعی اظهارنظر کنند، با وجود تفکر در جنبه‌های منفی، موارد مثبت آن را بیان می‌کنند و موضوع را به فال نیک می‌گیرند به عبارت دیگر «نیمه ی پرلیوان را می‌بینند» .

- مشکلات را ناچیز شمرده و برای حل آنها از توانایی خود و راهنمایی دیگران استفاده می‌کنند.

- اغلب اوقات بشاش، سرزنده، پرانرژی، توانا و خوش‌ مشرب هستند.

- همه چیز در نظر آنها زیبا و لذت‌بخش بوده و سعی می‌کنند از مواهب زندگی بیشترین استفاده را ببرند.

- در ارتباط‌های اجتماعی خود با دیگران حسن ظن دارند (مگر خلاف آن را ببینند) و سعی می‌کنند در حد توان به دیگران خدمت و کمک کنند.


ویژگی‌های افراد منفی‌نگر:

همیشه از وضعیت موجود و گذشته ی خود شکایت دارند و نسبت به آینده بدبین هستند.

- غالباً با نظرات دیگران بدون دلیل منطقی مخالفت می‌کنند.

- در گفتارهای خود از کلمات و عبارات منفی به کرات استفاده می‌کنند.

- در برخورد با کوچکترین مانعی از تلاش دست می‌کشند و دیگران یا شرایط را عامل شکست و بدبختی خود می‌دانند.

- تمرکز فکر ندارند و ضد و نقیض صحبت می‌کنند و در رفتارهایشان خطا و اشتباه زیاد است، به عبارت دیگر «اول عمل می‌کنند بعد فکر!»

- چون منفی نگر هستند، افکارشان بر آنها تسلط دارد.

- اگر از آنها خواسته شود درباره ی موضوعی نظر بدهند فقط به جنبه‌های منفی آن توجه کرده و همان را بیان می‌کنند. به قول معروف «نیمه خالی لیوان را می‌بینند!»

- از کاه کوه می‌سازند و از درگیر شدن با مشکلات گریزانند.

- غالباً افسرده، کج خلق، بدخواب، کم اشتها، عصبی و ناتوان هستند.

- همه‌چیز در نظر آنها غم‌انگیر و ناامید کننده است و از آنچه دارند، هیچ لذتی نمی‌برند.

- در ارتباط‌های اجتماعی خود به همه کس و همه چیز شک و سوء‌ظن دارند و فکر می‌کنند که همه علیه آنها توطئه می‌کنند.

به نقل از: تبيان

نويسنده: sara | تاريخ: جمعه 8 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

اعتماد به نفس پائین و روشهای ابراز وجود قسمت سوم

● خصوصیات افراد با اعتماد به نفس بالا
▪ برخوردار از مركز كنترل درونی: غم و شادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.
▪ از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت میكنند.
▪ میانه روی را در افكار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ میكنند.
▪ قادر به پذیرش و پند گیری از اشتباهات خود میباشند. قادر به بیان جمله "من اشتباه كردم" میباشند.
▪ توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران را دارند.
▪ مسئولیت اداره زندگی خود را بعهده میگیرند.
▪ تفاوتهای فردی میان افراد را ارج مینهند.
▪ به نقطه نظرات دیگران گوش میدهند.
▪ همواره مسئولیت ادراكات، احساسات و واكنشهای خود را بعهده گرفته و هیچگاه آنها را فرافكنی نمیكنند.
▪ از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی دارند.
▪ همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسكهای مثبت در زندگی بیم ندارند.
▪ دارای اعتماد بنفس و خود باوری بوده و به خود ارج میدهند.
▪ اعتماد بنفس آنان بدور از خودبینی و غرور میباشد.
▪ از آنكه مورد انتقاد قرار گیرند نمی هراسند.
▪ هنگامی كه از آنان پرسشی میگردد حالت تدافعی بخود نمیگیرند.
▪ در برابر موانع و مشكلات به آسانی تسلیم نمیگردند.
▪ نیازی به تحقیر و تمسخر دیگران ندارند.
▪ از آنكه در كاری شكست بخورند ویا در حضور دیگران نادان بنظر برسند ابایی ندارند.
▪ هیچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شدید قرار نمیدهد.
▪ توانایی خندیدن به خود و زیاد جدی نگرفتن خود را دارند.
▪ به خویشتن و توانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.
▪ به تصمیم گیری هایشان اعتماد دارند.
▪ باور دارند كه فردی با ارزش، با قابلیت، دوست داشتنی، پذیرفتنی و مهم میباشند.
▪ نیازی به كمالگرایی ندارند.
▪ هیچگاه خودشان را با دیگران مقایسه نمیكنند.
▪ از آنكه دیگران چگونه نسبت به آنان می اندیشند واهمه و نگرانی ندارند.
▪ نیازی به اثبات و توجیه افكار و عقاید خود به دیگران ندارند.


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: پنج شنبه 7 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

اعتماد به نفس پائین و روشهای ابراز وجود: قسمت دوم

قسمت دوم:

● فواید ابراز وجود سالم

ابراز وجود ، گاه با ویژگی‌هایی چون عنادجوئی ، منفی‌کاری و ساز مخالف زدن اشتباه گرفته ‌می‌شود. می‌توان گفت افرادی که دائما ساز مخالف می‌زنند و می‌خواهند برخلاف خواسته‌ها و شرایط دیگران رفتار کنند، مشکل دیگری دارند که حتما باید به فکر حل آن باشند. این افراد نه تنها ابراز وجود نمی‌کنند، بلکه دارای مشکلاتی در زمینه اعتماد به نفس و عزت نفس هستند که به صورت میان‌بر و کاذب اقدام به کارهایی می‌کنند که به دیگران قاطعیت و توانایی و اعتماد به نفس خود را نشان دهند.

در شرایطی که فرد ابراز وجود سالم و مثبتی دارد، بر اساس یک منطق و دلیل (هر چند شخصی) از موضع خود دفاع می‌کند. و علاوه بر اینکه به حقوق دیگران احترام می‌گذارد، از حقوق خود نیز دفاع می‌کند و نمی‌گذارد فدای خواسته‌های دیگران شود. چنین فردی درباره زندگی خودش تصمیم می‌گیرد، ولی یک‌دنده و لجوج نیست. برای تصمیم‌گیری بهتر از دیگران کمک می‌خواهد، ولی تصمیم نهایی را خودش می‌گیرد، به میل خود شغلش را انتخاب می‌کند. قاطعانه جواب نه می‌دهد و خود را مقید به آداب و رسوم زائد نمی‌کند و کمتر می‌خواهد بنا به دلخوشی دیگران رفتار کند.

ابراز وجود کردن میزان برابری انسان‌ها را افزایش می‌دهد و به ما امکان می‌دهد تا به سود خود اقدام کنیم و بدون اضطراب روی پای خود بایستیم و احساسات خود را صادقانه و خیلی راحت ابراز کنیم. به ما امکان می‌دهد تا بدون ضایع کردن حق کسی حق خود را بدست آوریم. روی پای خود ایستادن، یعنی بتواند در دقت مناسب نه بگوئید. در مقابل رفتارهای نامناسب دیگران واکنش نشان دهید و در صورت نیاز ابراز عقیده کنید و یا از عقیده مطرح شده دفاع کنید.


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: پنج شنبه 7 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

اعتماد به نفس پائین و روشهای ابراز وجود: قسمت اول

 

آیا هرگز در حالتی گیر کرده‌اید که احساس ناامیدی و ناتوانی بکنید و ندانید که چگونه باید رفتار کنید؟ آیا تا به حال دیگران شما را برای انجام خواسته‌هایشان تحت فشار قرار داده‌اند بطوری ‌که شما از سر اجبار و برخلاف میل خود تسلیم شده‌ باشید؟ اگر چنین مواردی در زندگی شما بارها و بارها تکرار شده باشد، حتما لازم است که روش‌هایی را بیاموزید که بتوانید در چنین شرایطی رفتار مناسبی داشته باشید.

ابراز وجود یعنی اینکه دل و جرات داشته ‌باشید و بتوانید از حق خود و خواسته خود دفاع کنید و نگذارید حق شما ضایع گردد و یا مجبور به کاری شوید که تمایلی به آن ندارید. افرادی که در این زمینه مشکل دارند، بازیچه خواسته‌های دیگران می‌شوند و دائما احساس ناراحتی از وضعیت موجود دارند و خود را سرزنش می‌کنند. راه حل این کار سرزنش کردن خود نیست. روش‌هایی را باید یاد بگیرید تا برای همیشه از این مشکلات دور شوید.

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: پنج شنبه 7 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

مجموعه شماره دو از زیباترین گل های رز

برای مشاهده تصاویر بیشتر ادامه مطلب را کلیک کنید.


ادامه مطلب
نويسنده: sara | تاريخ: پنج شنبه 7 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

آرام باشید ولذت ببرید...(مجموعه شماره 2)

نويسنده: sara | تاريخ: پنج شنبه 7 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

مجموعه شماره یک از زیباترین گل های رز

نويسنده: sara | تاريخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

آرامش تنفسی(فنون ریلکس تراپی)

 

 

   
           
 

 

 
     
 
     
 
     
 
 

 

 

 

 

 

   
 
 


 
 
 
 
 
     
 
   
 

۱) عرفاً و اصولاً افراد آرام از تنفس عمیق ، و افراد مضطرب و هیجانی از تنفس تند، سطحی و کوتاه برخوردارند.

۲) تنفس تند و سطحی انرژی روانی را تقلیل می دهد و کارکرد طبیعی بدن را مختل می کند و تنش های حاصله را افزایش می دهد.

۳) چهار نوع روش تنفسی به ترتیب زیر است:

تنفس شانه ای که شخص با بالا بردن شانه هایش عمل دم را انجام می دهد و در عمل باز دم شانه ها مجدداً پایین می آید، این تنفس در حالت هیجان زدگی پیش می آید.

تنفس سینه ای: عضلات بین دنده ای با انقباض و انبساط، حجم تنفسی را کاهش یا افزایش می دهند و در افرادی که در حالت عادی به سر می برند رخ می دهد.

تنفس شکمی : در این حالت شکم به جلو و عقب می رود و کسانی که در وضعیت آرامش به سر می برند این حالت را دارند.

تنفس سینه ای شکمی: کسانی که از آرامش خیلی عمیق برخور دارند، از این تنفس برخوردارند در این تنفس هم تنفس شکمی و هم تنفس سینه ای وجود دارد.

۴) کمترین حجم تنفسی مربوط به تنفس شانه ای است که در مواقع اضطراب و هیجانات بروز می کند و بهترین نوع تنفس سینه ای شکمی است که در حالت آرامش بروز می کند.

۵) برای کاهش اضطراب و هیجانات و دوری از هرگونه تنش باید خود را به تنفس سینه ای شکمی عادت بدهیم و این تکنیک در کاهش هیجانات واقعاً معجزه می کند.

۶) برای کسب آرامش و اصلاح تنفس باید از هرگونه حرکت شانه ها به سمت بالا جلوگیری کرد و باعمل دم و بازدم، شکم به جلو و عقب برود و سینه فراخ شود.

۷) در حالت هیجان زدگی مقداری از هوای تنفسی در عمل بازدم کاملاً تخلیه نمی شود و در ریه باقی می ماند؛ یعنی عمل بازدم کوتاه و سطحی می شود. بنابراین برای کاهش هیجانات می توانید هوای تنفسی را با فشار تخلیه کنید که گاه در حالت عادی به شکل "آه کشیدن" در می آید.

۸) در حالت خواب آلودگی، تنفس منظم و صدا دار از ته گلو شنیده می شود. این عمل عضلات را ریلکس می کند و شخص را آماده خواب می کند. می توان از همین تکنیک برای ریلکس عضلات استفاده کرد ولی باید مواظب باشیم که به خواب نرویم تا عضلات عمیق تر ریلکس شود.

۹) تنفس خنک کننده برای افراد عصبی و آتشین مزاج واقعاً معجزه می کند و حرارت و داغی آنها را می گیرد، که گاه افراد در وضعیت عصبی این عمل را به طور طبیعی انجام می دهند.

۱۰) حبس تنفس باعث می شود واحدهای مغزی در یک نقطه متمرکز شوند و همین امر باعث تمرکز فکر و نشاط و شادابی می شود.

۱۱) تخلیه تنش های حاصله، قوی ترین تکنیک ریلکس است ( که بدون استاد نمی توان این تکنیک را تمرین کرد ).

فنون ریلکس تراپی: آرامش مغز

۱) کارهای فکری به طور وقفه ناپذیر و با هجوم افکار مزاحم، مغز را دائم در حالت تحریک نگه می دارد و اجازه استراحت به سلول های مغز نمی دهد. بنابراین تحریکات مداوم، سلول های مغز را خسته می کند و موجب تنش مغز می شود.

۲) تحریکات مداوم مغز موجب افزایش ضربان های الکتریکی مغز می شود . افزایش تحریکات مغز موجب افزایش تحریکات عصبی می شود و کل سیستم بدن را که شامل دستگاه اعصاب و غدد مترشحه است مختل می کند.

۳) برای آرامش مغز باید تحریکات یا ضربان های الکتریکی را کاهش داد تا به حالت مهار یا آرامش برسد؛ که به وسیله کاهش تحریکات، ارائه تحریکات یکنواخت، عمل شرطی کردن، افزایش تمرکز فکر و شناخت ساعت بیولوژیک می توان این امر را انجام داد.

۴) اگر قسمتی از مغز را مهار کنیم فعالیت حرکتی عضلات مربوطه کاهش پیدا می کند و عضلات کرخت و شل می شود و بالعکس، اگر مانع فعالیت حرکتی عضلات شویم و انقباض آنها را کاهش دهیم، قسمت مربوطه مغز مهار می شود.

۵) روند مهار تدریجی است که توسط سه مرکز در مغز و با تولید چهار هورمون انجام می گیرد و مهار هر قسمت مغز، ارتباط عصبی عضلانی همان قسمت را به علت کاهش تحریکات عصبی با مغز قطع می کند. در نتیجه حرکات عضلات مربوطه کند و در نهایت کرخت و بی حس و ریلکس می شود.

۶) قسمت مرکزی مغز آخرین محلی است که مهار می شود. این قسمت معمولاً به عنوان یک بخش بیدار به صورت سلول های نگهبان عمل می کند و با کوچکترین تحریک به صورت شرطی، یا در مواقع خطر، قسمت های دیگر مغز را نیز از حالت مهار خارج و شخص را بیدار می کند.

۷) خواب پنج مرحله دارد که چهار مرحله مسئول ریلکس به نام خواب آرام یا کند ، و یک مرحله مسئول رویا به نام خواب سریع است. در خواب آرام ، مرحله به مرحله ضربان های الکتریکی کاهش پیدا می کند به طوری که در مرحله چهارم به یک ضربه در ثانیه می رسد و حالت ریلکس عمیق ایجاد می شود.

۸) خواب مرحله چهارم علاوه بر اینکه یک ریلکس عمیق ایجاد می کند باعث ترمیم ضایعات سلولی به صورت اتوماتیک در کل بدن می گردد و اثرات اعجاز آمیز درمانی دارد.

۹) هر دوره یا سیکل خواب حدوداً ۹۰ الی ۱۲۰ دقیقه است که ساعت بیولوژیک این دوره ها را تنظیم می کند. بنابراین برای یک خواب خوب و رضایت بخش، همزمان با اعلام زمان خواب از طرف ساعت بیولوژیک که با علائم کرختی و شل شدن و سنگینی و کندی حرکات مشخص می شود، باید بخوابیم و با تنظیم ساعت بیولوژیک با چند دوره خواب کامل بیدار شویم.

۱۰) با شناخت مکانیسم خواب و تولید امواج مغز می توانیم به شکل مصنوعی با کرخت و بی حس کردن و سنگینی عضلات خود، تا مرحله چهارم خواب پیش برویم و از یک خواب مصنوعی خوب برای کسب آرامش استفاده کنیم.

کلینیک های خواب درمانی با ارائه یک برنامه منظم، شخص را با روش های متفاوت به مدت طولانی به خواب می برند و در اثر مهار و ریلکس عمیق به مدت طولانی ، بیمار بهبودی و شفای خود را به دست می آورد.

۱۱) برای کسب آرامش باید با مکانیسم خواب آشنا شوید و با رعایت روش های خوابیدن و بیدار شدن ، خود را معالجه کنید زیرا خواب خوب علاوه بر ایجاد آرامش، با ترمیم سلول های آسیب دیده در جریان بیماری ها، موجب درمان می شود.

   
   
 
 
 
     

دانیال تارمست

 
 
     

علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند

 
 

نويسنده: sara | تاريخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

استرس و راههای رسیدن به آرامش روح و روان

در دهه اخير موضوع استرس و آثار آن در سازمانها مورد توجه بسيار واقع گرديده است اگر چه در علم پزشكي مساله فشار عصبي و علل و عوارض آن مدتهاست مورد بررسي و تحقيق قرار دارد اما باب اين بحث در رفتار سازماني تازه گشوده شده است.

عليرغم اين نظر كه استرسهاي مفيد نيز وجود دارد و مقداري از فشارهاي عصبي براي ايجاد تحرك و تلاش در انسان ضروري است ،زماني كه بحث استرس مطرح مي شود بيشتر به عوارض و ضايعات آن توجه شده واسترس مضر و مخل مد نظر قرار نمي گيرد.به هرحال استرس اثرات فراواني بر عملكرد و فعاليتهاي اعضاي سازمان دارد. مديران،كاركنان و ارباب رجوع سازمان تحت تاثير فشارهاي عصبي دچار حالات رواني خاصي مي شوند و دست به اعمالي مي زنند كه مستقيما در باز دهي سازمان منعكس مي گردد.فشارهاي عصبي داراي آثار جسماني نيز هست و از اين طريق هم به سازمان لطمات شديدي مي آورد. استرسهاي حاد نيروي انساني سازمان را هم ضايع مي كند و هدف سازمان را دستخوش تزلزل مي سازد. (سيد مهدي الواني، مديريت عمومي)

عده اي از صاحبنظران رفتار سازماني استرس را بيماري شايع قرن نامگذاري كرده اند.شايد هم به راستي دوران ما عصراسترس و فشارهاي عصبي است ،دوره اي كه در آن انسان بيش از هر زمان ديگري در معرض عوامل موجد استرس قرار گرفته ودر چنين جهان پر هياهويي چگونه مي توان از استرس اجتناب كرد يا به مصاف و مقابله پرداخت؟عوامل موجد استرس چيست و چگونه مي توان آن را مديريت كرد؟

دراين مقاله برآنيم تا استرس شغلي را تعريف و منشا عوامل ايجاد كننده و نشانه هاي آن شناخته شود و سرانجام راههاي مديريت استرس بيان گردد.

استرس شغلی چیست؟
استرس شغلی می تواند به عنوان پاسخهای فیزیکی و احساسی مضر تعریف شود و زمانی رخ می دهد که الزامات شغلی با توانایی ها، منابع یا نیازهای كارمندان مطابقت نداشته باشد. استرس شغلی می تواندبه ضعف سلامت وحتي آسيب ديدن افراد منجرشود. همچنين استرس شغلي به عنوان كنش متقابل بين شرايط كاروويژگيهاي فردي شاغل، ميزان بيش از حد خواست هاي محيط كار و در نتيجه فشارهاي مرتبط با آن است كه فرد بتواند از عهده آن بر آيد.



مفهوم استرس شغلی اغلب با چالش، اشتباه می شود، اما این مفاهیم یکی نیستند. چالش به ما، از نظر روانشناسی و فیزیکی، انرژی می دهد، و ما را تحریک می کند که مهارتهای جدید بیاموزیم و بر شغل خود مسلط شویم. هنگام چالش و تلاش شغلی، احساس آرامش و رضایت داریم. بنابراین، چالش یک جزء مهم برای کار سالم و بهره ور است. اهمیت چالش در زندگی کاری ما، احتمالا ً همان چیزی است که افراد می گویند که “کمی استرس برای شما خوبست”.


دلایل استرس شغلی چیست؟
تقریبا ً همه معتقدند که استرس شغلی، نتيجه تعامل بين فرد شاغل و شرایط کاری اوست. گرچه نقطه نظرات متفاوتي بر اهمیت مشخصات فردی كاركنان در مقایسه با شرایط کاری به عنوان دلیل اولیه استرس شغلی وجود دارد. این نقطه نظرات متفاوت مهم هستند زیرا طرق مختلفی را برای پیشگیری از استرس در کار، پیشنهاد می کنند.



بر طبق یک مكتب فكري، تفاوت در مشخصات فردی مانند شخصیت و شيوه سازگاري فرد، مهم ترین عوامل در ايجاد استرس كاري در افراد است به عبارت دیگر، چیزی که برای یک نفر استرس زاست ممکن است برای دیگری مهم نباشد. این ديدگاه استراتژی های پیشگیرانه اي را به دنبال داشته است كه تمركز بر كارمندان و راههايي براي كمك به آنها براي سازگاري با موقعيتهاي مختلف شغلي است.


گرچه اهمیت تفاوتهای فردی نمی تواند ناديده گرفته شود، شواهد علمی پیشنهاد می کند که برخي شرایط و موقعيتهاي کاری خاص برای اغلب افراد، استرس زا هستند.شواهد موجود از تحقيقات جديد،شرايط و موقعيت محل كاررا در استرس افراد بسيار موثر نشان داده و طراحي مجدد كار را يكي از مهمترين اقدامات پيشگيرانه داشته است.


نگرش niosh به استرس شغلی
بر اساس تجربه و تحقیق، niosh با این نظر موافق است که شرایط کاری نقش اساسی در ایجاد استرس شغلی دارد. گرچه، نقش عوامل فردی را انکار نمی کند. بر طبق نظر niosh، در معرض شرایط کاری استرس زا قرار گرفتن می تواند تأثیر مستقیم بر امنیت و سلامت کاركنان داشته باشد. اما همان طور که در شکل زیر نشان داده شده است، عوامل فردی و سایر عوامل موقعیتی می توانندجهت تقویت یا تضعیف این تاثير مداخله كنند. نمونه هایی از عوامل فردی و موقعیتی که می توانند به کاهش اثرات شرایط کاری استرس زا کمک کنند شامل موارد زیر است:
• تعادل بین کار و خانواده یا زندگی شخصی.
• يك شبکه حمایتی دوستان و همکاران.
• دیدگاه آرام و مثبت.
 كارمندان پر استرس ممكن است دچار افسردگي يا عصبانيت شوند.  كارمنداني كه استرس و فشار زيادي را تحمل مي كنند از مرخصي هاي استعلاجي بيشتري استفاده مي كنند.  كارمندان ناراضي معمولا پس از اينكه مبالغ زيادي روي آموزش آنها سرمايه گذاري مي شود كار راترك، و اين مبلغ مجددا بايد بر روي يك كارمند جديد سرمايه گذاري شود.  استرس شغلي بازدهي و بهره وري كاركنان را كاهش مي دهد.  اشتباهات انجام گرفته توسط كارمندان پر استرس باعث كارهاي با كيفيت پايين مي شود.  افرادي كه استرس بسيار زيادي را متحمل مي شوند توجه كمتري به انجام كار خود دارند و احتمال اين وجود دارد كه در اثر غفلت از تجهيزات كاري به خودشان يا ديگران آسيب برسانند.
طبق موسسه ملي بهداشت و ايمني حرفه اي(niosh)برخي از علائم هشدار دهنده استرس شغلي عبارتند از:


شرایط شغلی که ممکن است منجر به استرس شود:
طراحي وظایف: حجم كار زياد، كم بودن ساعات استراحت، ساعات و شیفت کاری طولانی؛ كارهاي روتین که اساسا ً مفهومی ندارندو از مهارت کارمند استفاده نمی کنند، و حس کنترل در آنها کم است.
سبک مدیریت: فقدان مشارکت توسط كارمندان در تصمیم گیری، ارتباطات ضعیف در سازمان، فقدان سياستهاي خانواده دوستي
روابط بین شخصي: محیط اجتماعی ضعیف و فقدان حمایت یا کمک از طرف همکاران یا مافوقها.
نقش های کاری: توقعات شغلی متعارض یا نامطمئن، مسئولیت بيش از اندازه
نگرانی های کاری: عدم امنیت شغلی و فقدان فرصت برای رشد، پیشرفت، یا ارتقاء؛ تغییرات سریع برای آنچه که کارمندان برای آن آماده نیستند.
شرایط محیطی: شرایط ناخوشایند یا خطرناک فیزیکی از قبيل: شلوغی، سرو صدا، آلودگی هوا، یا مشكلات ارگو نوميكي.
ارزشهاي جامعه:وقتي ارزشهاي جامعه در ميان افراد مختلف باشد ممكن است باعث ايجاد استرس شود.هر جامعه اي ارزشهاي خاص خود را دارد كه افراد در مراجعه به آنها در صورت عدم آشنايي و رفتار درست ممكن است دچار استرس شوند.
فشار كاري كم: انجام دادن كار كم نيز يكي از علل استرس است.درماندگي سر رفتن حوصله،نار ضايتي سلامتي را كاهش مي دهد
استرس و عملكرد كاري
سطوحي از استرس ممكن است به بهتر شدن عملكرد كاري كمك كنند.شكل پايين ارتباط بين استرس و عملكرد كاري را نشان مي دهد. وقتي استرس وجود ندارد چالشهاي كاري وجود نخواهد داشت.كسالت و و ناتواني افزايش يافته و بر روي عملكرد اثر منفي مي گذارد.چنانكه استرس افزايش پيدا كند عملكرد به سمت بهبود مي رود و كاركنان آمادگي ذهني و رواني بالايي براي رويايي با چالشها پيدا مي كنند.

بعضي تحريكها مفيد هستند و كاركنان را براي رسيدن به احساس موفقيت و رضايت شغلي فعال مي كند. حال اگر مقدار استرس از سطح بهينه فراتر رود تقاضاهاي زياد از حد كاركنان افزايش مي يابد و سطح عملكرد افت مي كند.اين نقطه توان هماهنگي كاركنان از بين رفته،تصميم گيري براي آنها مشكل شده و رفتارهاي نامتعادل بروز مي دهد.همچنين اگر استرس از حد معيني بيشتر شود عملكرد بدتر شده و كاركنان با درهم شكستكي ذهني و فيزيكي روبرو مي شوند.
استرس، سلامتي و بهره وری
برخی مديران فكر می کنند که شرایط کاری استرس زا، لازم است و اينكه سازمانها برای اینکه در اقتصاد بهره ور و سود آور امروزي باقی بمانند باید بر کاركنان فشار وارد آورند و مسائل مربوط به سلامت را کنار بگذارند. اما یافته های تحقیقاتی خلاف این نظر را دارند. مطالعات نشان می دهند که شرایط کاری استرس زا در واقع همراه با افزايش غيبت، تأخیر، و تمايل كاركنان به ترك شغلشان در ارتباط مي باشد.
تحقیق niosh ويژگيهاي سازمانی كه با هر دوي سلامتي(كار با استرس پايين) و بهره وري در ارتباط است را شناسايي كرده است. مثالهایی از این خصوصیات شامل موارد زیر است:
• تشخیص کارمندان بخاطر عملكرد كاري خوبشان
• فرصتهایی برای پيشرفت شغلی
• فرهنگ سازمانی که برای کاركنان ارزش قائل باشند.
• کارهای مدیریتی که با ارزشهای سازمانی سازگار هستند.
در مورد استرس شغلی چه می توان انجام داد؟
مدیریت استرس:. تقریبا ً نیمی از شرکتهای بزرگ در ایالات متحده، چند نوع آموزش مدیریت استرس را برای نیروی کارشان، تدارک می بینند. برنامه های مدیریت استرس به کارگران راجع به ماهيت و منابع استرس، اثرات استرس بر سلامت، و مهارتهای شخصی برای کاهش استرس، تعلیم می دهد به طور مثال، تمرین های مدیریت زمان یا استراحت.
آموزش مدیریت استرس ممکن است به سرعت نشانه های استرس را کاهش دهد مانند مشکلات اضطراب و اختلال درخواب؛ همچنین مزیت به صرفه بودن و سهولت اجرا را دارند. گرچه، برنامه های مدیریت استرس دو ضرر مهم هم دارند:
• اثرات مفیداين آموزشها روي علائم استرس اغلب کوتاه مدت هستند.
• اين آموزشها اغلب اهميت دلايل ریشه ای استرس را انکار می کنند زیرا بر کارمند متمرکز هستند نه بر محیط.
تغییر سازمانی: يكي از راههاي كاهش استرس شغلي دعوت از مشاوران و كارشناسان جهت مشاوره در زمينه راههاي توصيه شده در بهبود شرايط كاري مي باشد. این نگرش مستقیم ترین راه برای کاهش استرس در کار است. که شامل شناسايي جنبه هاي موفق كار و طراحي استراتژيها يي براي كاهش يا حذف عوامل استرس زا مي باشد. مزيت نگرش این است که به طور مستقیم با دلایل ریشه ای استرس در کار سروکار دارد. گرچه، مدیران گاهی با این نگرش موافق نيستند. زیرا باعث تغییرات در کارهای معمول یا برنامه های تولیدی، یا تغییراتی در ساختار سازمانی می شود.
به عنوان یک قاعده کلی، فعاليتهايي كه برای کاهش استرس شغلی درمحل كار انجام مي گيرند بايد اولويت را تغييرات سازماني براي بهبود شرايط كاري قرار دهند. اما حتی دقیق ترین اثرات بهبود شرایط کار برای حذف استرس به طور کامل برای تمام کارمندان، بعید هست. به این دلیل، یک ترکیبی از تغییرات سازمانی و مدیریت استرس اغلب مفیدترین نگرش براي پيشگيري ازايجاد استرس درمحل كار مي باشد.
پیشگیری از استرس شغلی
هیچ رويكرد استاندارد شده ای برای توسعه یک برنامه پیشگیری استرس وجود ندارد. طراحي برنامه و راه حل های مناسب توسط چند عامل تحت تأثیر قرار می گیرند : اندازه و پیچیدگی سازمان، منابع در دسترس، و به ویژه انواع منحصر بفرد مسائل استرس در مواجه با سازمان.
گرچه ممکن نیست که یک توصیه جهانی برای پیشگیری استرس در کار، ارائه داد،اما ارائه دستورالعمل هایی بر فرايند پیشگیری استرس در سازمان ها ممکن است. در تمام موقعیت ها، فرايندي براي برنامه های پیشگیری استرس شامل سه مرحله متمایز می شود: تعیین مشکل، مداخله، و ارزیابی. برای موفقيت این پروسه، سازمان ها نیاز دارند که به طور كامل آماده شوند. حداقل آمادگي براي برنامه جلوگيري از استرس شامل موارد زير مي باشد:
• ايجاد آگاهي عمومي در باره استرس شغلی (دلایل، هزینه ها، و کنترل)
• اطمينان از تعهد و حمایت مدیران مافوق از برنامه
• مشاركت كارمندان ودر گير شدن در تمام مراحل برنامه
• ايجاد ظرفیت فنی برای هدایت برنامه (به طور مثال، آموزش تخصصی برای کارمندان یا استفاده از مشاوران استرس شغلی).
مشاركت كارمندان به همراه مدیران با هم در یک کمیته یاكارگروه حل مشکل می تواند یک نگرش ویژه ومفید برای توسعه برنامه پیشگیری استرس باشد.
مراحل پیشگیری
قوانين اخلاقي ،سلامتي ،شكايات شغلي و جابجايي كاركنان اغلب اولين علائم استرس شغلي را فراهم مي كند. اما گاهی هیچ نشانه ای وجود ندارد، به ویژه اگر کارمندان نگران از دست دادن شغلشان باشند. فقدان نشانه های آشکار یا گسترده، یک دلیل خوبی برای برطرف کردن نگرانی های استرس شغلی یا به حداقل رساندن اهمیت برنامه پیشگیری نیست.
مرحله ۱ – شناسايي مشکل: بهترین روش براي کشف گستره منابع ايجاد استرس در یک سازمان، تا حدودی به اندازه سازمان و منابع در دسترس بستگی دارد. بحث گروهی بین مدیران، نمایندگان کارگران، و کارمندان می تواند منابع غنی ای از اطلاعات را فراهم كند. چنین مباحثی ممکن است تمام آنچیزی باشد که براي درمان استرس در یک سازمان کوچک لازم باشد. در یک سازمان بزرگتر، چنین مباحثاتی برای کمک به طراحي بررسیهاي رسمی براي جمع آوری داده ها راجع به شرایط شغلي استرس زا از تعداد زیاد کارمندان مي تواند استفاده شود.
بدون توجه به روش بکار رفته برای جمع آوری اطلاعات، داده ها باید شامل درک کارمندان از شرایط کاریشان باشد و سطوح استرس، سلامت، و رضایت را در برگیرد. فهرست شرایط کاری که ممکن است منجر شود به استرس و علائم هشدار دهنده و اثرات استرس نقاط شروع خوبی را برای تصمیم گیری در مورد اطلاعات جمع آوری شده، فراهم مي كند.
معيارهاي عینی مانند غيبت، بیماری و ميزان جابجايي كاركنان، یا مشكلات عملكردي می توانند دلايلي براي حضور استرس شغلي باشند.گرچه، این معيارها تنها نشان دهنده های غیر دقیق استرس شغلی هستند.
اطلاعات حاصل ازاين بحثها، بررسی ها، و سایر منابع برای پاسخ به سوالاتی راجع به شناسايي مشکلات استرس و شرایط شغلی که ممکن است مسئول باشند باید خلاصه بندی و تحلیل شوندبه طور مثال، آیا مشکلات در خارج از سازمان وجود دارند یا تنها به اداره یا شغلهای ویژه ای محدود می شوند؟
• گروه بحث و مناظره با کارمندان ایجاد کنید.
• یک بررسی از کارمندان طراحی کنید.
• درک کارمندان را ازموقعيت، استرس، سلامت و رضایت شغلی، اندازه گیری کنید.
• اطلاعات عینی را جمع آوری کنید.
• اطلاعات را برای شناسايي موقعیت های مشکلات و شرایط شغلی استرس زا، تحلیل کنید.
مرحله ۲ – طراحي و اجراي مداخله ها: از آنجاییکه منابع استرس در کار تعیین شده اند و جنبه هاي این مسئله درک می شود، این مرحله برای طرح و اجراي استراتژی مداخله،تنظيم می شود.
در سازمان های کوچک، مباحث غیر رسمی که به شناسايي مشکلات استرس کمک مي كند، ممکن است عقاید مثمر ثمری را نیز برای پیشگیری بوجود آورد. در سازمانهاي بزرگ يك فرايند رسمي ممكن است نياز باشد. مشکلات مسلم، مانند محیط کار خصوت آمیز، ممکن است در سازمان فراگیر باشد و احتیاج به مداخله های گسترده در سازمان داشته باشد. سایر مشکلات مانند سنگینی کار افزوده ممکن است تنها در برخی ادارات وجود داشته باشد و بنابراین احتیاج به راه حلهای دقیق تری مانند طراحي مجدد روش انجام شغل داشته باشند. برخی مداخله ها ممکن است به سرعت اجرا شوند (به طور مثال بهبود ارتباطات، آموزش مدیریت استرس)، اما سایرین ممکن است احتیاج به زمان اضافه برای اجرا داشته باشند (به طور مثال طراحي مجدد شغل).
قبل از اینکه هر مداخله ای رخ دهد، کارمندان باید راجع به اعمالی که باید انجام دهند و زمان آن، اطلاع داشته باشند. یک کار آغازی، مانند یک ملاقات رو در رو ممکن است برای این منظور مفید باشد.
 سردرد  اختلالات خواب  مشكل در تمركز  تند مزاجي  اختلال در گوارش  نارضايتي از كار  ضعيف بودن روحيه • منبع استرس را برای تغییر، هدف قرار دهید.
• استراتژی های مداخله را پیشنهاد و اولویت بندی کنید.
• مداخله های برنامه ریزی شده را به کارمندان منتقل کنید.
• مداخله ها را اجرا کنید.

مرحله ۳- مداخله ها را ارزیابی کنید: ارزیابی یک مرحله ضروري در فرايند مداخله است. ارزیابی برای تعیین اینکه آیا مداخله اثرات مطلوب را بوجود می آورد یا نه. و آیا تغییرات در مسیر مورد نیاز است یا نه ضروري است.
چارچوب های زمانی براي ارزيابي مداخله ها بايد ايجاد شوند. مداخله ها شامل تغییر سازمانی باید هم امنیت کوتاه مدت و هم طولانی مدت را دریافت کند. ارزیابی های کوتاه مدت ممکن است هر سه ماه یکبار برای تعیین سریع تأثیر برنامه یا نیاز ممکن برای تغییر مجدد انجام شوند. بسیاری از مداخله ها ممکن است اثرات اولیه را بوجود آورند که پابرجا نیستند. ارزیابی های طولانی مدت اغلب به طور سالانه انجام می شوند و برای تعیین اینکه مداخله ها اثرات طولانی مدت بوجود می آورند یا نه، لازم هستند.
ارزیابی ها باید بر همان نوع اطلاعات جمع آوری شده در طی مرحله تعیین مشکل متمرکز باشند، شامل اطلاعاتی از کارمندان راجع به شرایط کاری، سطوح استرس درک شده، مشکلات سلامت، و رضایت. استنباط کارمندان معمولا ً حساس ترین معيار براي شرایط کاری استرس زا هستند و اغلب اولین شاخص مداخله اثربخش را فراهم مي كند. با افزودن معيار هاي عینی مانند غيبت و هزینه های مراقبت سلامت ممکن است همچنین مفید باشند. گرچه، اثرات مداخلات استرس شغلی بر چنین معيار هايي تمایل دارند که کمتر واضح باشند و زمان زيادي را براي آشكار شدن مي گيرد.
فرايند پیشگیری استرس شغلی با ارزیابی خاتمه نمی یابد. در عوض، پیشگیری استرس شغلی باید مانند یک فرايند مستمر نگريسته شودکه اطلاعات ارزیابی را برای اصلاح یا تغییر مسیر استراتژی مداخله، استفاده می کند.

• هردوارزیابی های کوتاه مدت و بلند مدت را انجام دهید.
• استنباط کارمندان را از شرایط، استرس، سلامت، و رضایت شغلی را اندازه گيري کنید.
• معيارهای عینی را در نظر بگیرید.
• استراتژی مداخله را اصلاح کنید و به مرحله ۱ برگردید.

ده مهارت برتر مدیریت استرس
در زير ده مورد از مهارتهايي كه كاركنان براي كاهش استرس شغلي مي توانند انجام دهند آورده شده است:

۱. تأمل کن! به خاطر داشته باش که آرامش و سلامت ذهن تو مهم تر از هر آنچیزی است که در حال حاضر در مورد آن استرس داری.

۲. چند نفس عمیق و فکورانه بکش و سعی کن مشکل خود را در ژرف نمایی قرار دهی. از خود سوال کن “آیا این مشکل تا یک سال دیگر باقی می ماند؟ یا تا ده سال می ماند؟” اگر پاسخ “نه” است، پس بسیار سخت گیر هستید.

۳. کار دیگری به غیر از آنچه که در حال حاضر انجام می دهید و سبب استرس شماست، انجام دهید. می توانید کتابی بخوانید، به یک دوست تلفن بزنید، یک فیلم تماشا کنید، پیاده روی کنید یا هر چیز دیگر. وقتی که احساس می کنید که تمایل به پرخاشگری دارید، کار شما بازده ندارد. تنها ۱۰ دقیقه طول می کشد که سطح استرس شما کاهش یابد!
۴. استرس دیگران را تقبل نکنید و به خاطر داشته باشید که شما می توانید تنها خودتان را تغییر دهید نه دیگران را.

۵. آنچه که می توانید تغییر دهید را شناسایی کنید. بپذیرید که چیزهایی وجود دارند که شما هرگز تغییر نخواهید داد.

۶. تا جاییکه ممکن است زندگی خویش را سهل کنید. تصمیم بگیرید که کدام فعالیت ها بیشترین ارزش را برای شما دارند، و چیزهایی را که ارزش ندارند، حذف کنید.

۷. دوره های استراحت را برنامه ریزی کنید و مطمئن باشید که آن استراحت ها را خواهید داشت قبل از آنکه خیلی فرسوده شوید.
۸. وظایف با بیشترین استرس یا سخت ترین کارها را اول از همه در طول روز انجام دهید و برنامه ریزی کنید. زیرا زمانی است که شما بیشترین انعطاف پذیری را در مقابل استرس دارید و که باعث از بین رفتن منبع استرس خواهد شد.

۹. شجاعت نا کامل بودن را داشته باشید.

۱۰. حس شوخ طبعی در مورد مسائل داشته باشید. زندگی یک سیرک سه حلقه ای است. بخندید!

منبع:

http://forum.patoghu.com

نويسنده: sara | تاريخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

آرام باشید ولذت ببرید...(مجموعه شماره 1)

نويسنده: sara | تاريخ: سه شنبه 9 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

آیا برای افزایش اعتماد بنفس نیاز به تائید دیگران دارید؟

 

یکی از عقاید متداول بین اکثر مردم این است که، اگر بقیه آدم ها تاییدتان نکنند، شما فردی بی ارزش هستید.

یکی از بزرگترین موانع برای افرادی که می خواهند اعتماد به نفسشان را بالا ببرند، نیاز مبرم آنها به تایید و تصدیق دیگران است. آنها احساس می کنند اگر کسی به آنها نگوید که چه کار محشری انجام داده اند یا چقدر عالی بوده اند، حتماً به اندازه ی کافی خوب نبوده اند. آنها به خودشان ایمان ندارند و نیاز دارند که کسی را پیدا کنند که آنها را باور داشته و تاییدشان کند.

مشکل اینجاست که وقتی به خودتان اعتماد داشته باشید، دیگر مهم نخواهد بود که بقیه در مورد شما چه نظری دارند و چه می گویند، چون مهمترین فرد خودتان هستید.

شما دائماً دنبال افراد بیشتر و بیشتری هستید که بگویند با ارزشید. این جستجو آنقدر ادامه پیدا می کند تا کسی را پیدا می کنید که دقیقاً نظر خودتان را در مورد شما داشته باشد؛ یعنی اعتقاد داشته باشد که شما فردی کاملاً شکست خورده و ناتوان هستید. بعد از این حتی اگر یک میلیون انسان هم شما را تایید کرده باشند، دیگر برایتان مهم نخواهد بود و فقط آن اظهار نظر منفی در ذهنتان خواهد ماند.

همه چیز در خودتان است

تاییدی که به آن نیاز دارید باید از جانب خودتان باشد و این فقط زمانی میسر خواهد شد که دست از جستجوی تایید دیگران بردارید و برای خوب کردن خودتان زمان بگذارید.

گاهی فقط هوشیاری از اعمال خودتان بهترین درمان برای شما خواهد بود. پس برای خودتان زمان گذاشته و و به بررسی احساساتتان بپردازید و ببینید که چرا و از کجا آمده اند. وقتی اینکار را انجام دادید، دیگر برای آن احساس خاص، نیازی به تایید دیگران نخواهید داشت.

آزادی

آن لحظه ای که ناگهان متوجه می شوید که دیگر نیازی به تایید دیگران ندارید برایتان غیرقابل باور خواهد بود. آرامشی غیرمنتظره در وجودتان ایجاد می شود که آن را سراسر لذت می کند. مثل این می ماند که ناگهان از یک کابوس بیدار شده اید و الان آزادید که فقط خودتان باشید. کل زندگیتان یکباره تغییر خواهد کرد. و می بینید که برای اولین بار در زندگیتان حس "راضی" و "خوشحال" بودن را درک می کنید.

اما چطور باید به جایی برسید که دیگر نیاز به تایید یا خوشامد دیگران نداشته باشید؟ شاید خودتان هم خبر نداشته باشید که کل زندگیتان تلاشتان بر این بوده است.

چطور تایید دیگران را جلب می کنید؟

خوب، اول باید بفهمید که چطور تایید دیگران را جلب می کنید. مثلاً:

آیا تا وقتیکه نفهمیده اید احساس دیگران درمورد نظراتتان چیست، درمورد چیزی نظر نمی دهید؟

آیا معمولاً بهانه هایتان برای بهتر نشان دادن خودتان است؟

آیا قبل از اینکه هر تصمیمی بگیرید، نظر همه را می پرسید؟

آیا خیلی نگران وضعیت لباس پوشیدن خود هستید؟

آیا فکر می کنید خیلی خجالتی هستید و نمی دانید که در جمع چه باید بگویید؟

آیا به کسی جواب منفی نمی دهید چون می ترسید که درمورد شما چه فکری بکنند؟

آیا دائماً در حال خوشنود کردن و راضی نگهداشتن دیگرانید؟

آیا خرید میکنید که بقیه فکر خوبی درمورد شما داشته باشند؟

آیا همه ی کارهایتان را فقط برای تحت تاثیر قرار دادن بقیه انجام می دهید؟

اینها چند راه متداولی است که احتمالاً برای جلب تایید دیگران از آن استفاده می کنید.

یک علامت مهم

علامت مهمی که نشان می دهد شما در جلب تایید دیگران هستید این است که دفعه بعدی که با کسی برخورد دارید ببینید آیا احساس پریشانی و اضطراب به شما دست می دهد و در عذابید؟ از خودتان بپرسید آیا این احساس برای جلب تایید و خوشامد دیگران است؟ لازم نیست این آدم حتماً کسی باشد که بشناسید، می تواند یک فرد کاملاً غریبه باشد.

وقتی کاری انجام می دهید یا حرفی می زنید که دیگران را خوشنود کنید یا آنها را تحت تاثیر قرار دهید یا بخواهید کنترشان کنید، احساسی توام با ترس، و درد خواهید داشت. پس اگر شما هم در برخورد با دیگران چنین احساسی را تجربه کردید، میتواند نشانه ی این باشد که خودتان را برای جلب آن تایید و تصدیقی که در خودتان نمیتوانید پیدا کنید، آزار می دهید.

وقتی فهمیدید که برای تحت تاثیر قرار دادن و راضی کردن دیگران چه می کرده اید، میتوانید بفهمید که کدام جنبه از شما نیاز به درمان و بهبودی دارد.

حتی متوجه می شوید که چقدر از آدم های اطراف شما هم برای جلب رضایت و خوشنودی دیگران خودشان را در چنین مخمسه هایی می اندازند. و شگفت زده خواهید شد که تنها نیستید

منبع: مردمان

 

نويسنده: sara | تاريخ: سه شنبه 5 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |